unsupervised

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of supervised.

جمله های نمونه

1. All those children unsupervised sounds to me like a recipe for disaster.
[ترجمه گوگل]همه آن کودکان بدون نظارت به نظر من مانند دستور العمل برای فاجعه است
[ترجمه ترگمان]تمام آن بچه ها بدون استثنا برای من مانند یک دستورالعمل برای یک فاجعه به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Grace, unsupervised, puts on lipstick to welcome Lucy home, and looks extraordinary.
[ترجمه گوگل]گریس، بدون نظارت، رژ لب می زند تا به لوسی خوش آمد بگوید و فوق العاده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]گریس، بدون مراقبت، ماتیک روی رژ گونه می گذارد تا به خانه لوسی خوش آمد بگوید و فوق العاده به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At the present state of the art, unsupervised learning is not well understood and is still the subject of much research.
[ترجمه گوگل]در وضعیت فعلی هنر، یادگیری بدون نظارت به خوبی درک نشده است و هنوز موضوع تحقیقات زیادی است
[ترجمه ترگمان]در وضعیت فعلی هنر، یادگیری بدون نظارت خوب شناخته نشده است و هنوز موضوع تحقیقات زیادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Staff were unsupervised, untrained and ill-equipped to deal with fire.
[ترجمه گوگل]کارکنان بدون نظارت، آموزش ندیده و فاقد تجهیزات برای مقابله با آتش بودند
[ترجمه ترگمان]کارکنان بدون نظارت، آموزش ندیده و بیمار - برای مقابله با آتش سوزی مجهز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An unsupervised learning algorithm might emphasize cooperation among clusters of processing elements.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم یادگیری بدون نظارت ممکن است بر همکاری بین خوشه‌های عناصر پردازش تأکید کند
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم یادگیری بدون نظارت ممکن است بر هم کاری میان خوشه های عناصر پردازشی تاکید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The princess was let free on six months' unsupervised probation and admitted no guilt.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم به مدت 6 ماه بدون نظارت آزاد شد و هیچ گناهی نداشت
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم شش ماه را بدون مراقبت از زندان آزاد گذاشت و احساس گناه نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The result was an improvement over the unsupervised product, and yet we still felt that further urban differentiation might be possible.
[ترجمه گوگل]نتیجه بهبودی نسبت به محصول بدون نظارت بود، و با این حال هنوز احساس می‌کردیم که تمایز بیشتر شهری ممکن است
[ترجمه ترگمان]نتیجه بهبود محصول بدون نظارت بود، و با این حال ما هنوز احساس می کردیم که تفکیک شهری بیشتر ممکن است امکان پذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Subsequent use of the theses was unsupervised, and it appeared that enforcement of the regulations was not a high priority.
[ترجمه گوگل]استفاده بعدی از پایان نامه ها بدون نظارت بود و به نظر می رسید که اجرای مقررات از اولویت بالایی برخوردار نیست
[ترجمه ترگمان]کاربرد بعدی این تزها بدون نظارت نبود، و به نظر می رسید که اجرای مقررات دارای اولویت بالا نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unsupervised Learning Unsupervised learning is sometimes called self-supervised learning.
[ترجمه گوگل]یادگیری بدون نظارت یادگیری بدون نظارت گاهی اوقات یادگیری خود نظارتی نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]یادگیری یادگیری unsupervised گاهی اوقات یادگیری خود تحت نظارت نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This approach is an unsupervised, statistical, data - driven approach.
[ترجمه گوگل]این رویکرد یک رویکرد بدون نظارت، آماری و مبتنی بر داده است
[ترجمه ترگمان]این رویکرد یک رویکرد بدون نظارت، آماری، داده محور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fuzzy unsupervised character classification, which is natural in the representation of prototypes for character matching, is developed and a weighted fuzzy similarity measure is explored.
[ترجمه گوگل]طبقه‌بندی نویسه‌های بدون نظارت فازی، که در نمایش نمونه‌های اولیه برای تطبیق کاراکترها طبیعی است، توسعه یافته است و یک اندازه‌گیری شباهت فازی وزنی بررسی می‌شود
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی شخصیت بدون نظارت فازی که در نمایش نمونه های اولیه برای تطبیق کاراکتر طبیعی است، توسعه یافته و یک معیار شباهت فازی وزن دار بررسی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Competitive learning is an unsupervised learning.
[ترجمه گوگل]یادگیری رقابتی یک یادگیری بدون نظارت است
[ترجمه ترگمان]یادگیری رقابتی یک یادگیری بدون نظارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A second type of unsupervised learning is called clustering.
[ترجمه گوگل]نوع دوم یادگیری بدون نظارت، خوشه بندی نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]نوع دوم یادگیری بدون نظارت، خوشه بندی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Clustering is an unsupervised classification method. It uses either the data similarity or pdf of data set for classification.
[ترجمه گوگل]خوشه بندی یک روش طبقه بندی بدون نظارت است از شباهت داده ها یا pdf مجموعه داده برای طبقه بندی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]خوشه بندی یک روش طبقه بندی بدون نظارت است این روش از هر کدام از شباهت داده ها یا pdf مجموعه داده برای طبقه بندی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not inspected, not controlled

پیشنهاد کاربران

غیر قابل کنترل
بدون هیچ گونه کنترلی
بدون نظارت
بدون مراقب
بدون ناظر

بپرس