unsubsidized

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of subsidized.

جمله های نمونه

1. The act of obtaining unsubsidized employment for or by a participant.
[ترجمه گوگل]عمل به دست آوردن شغل بدون یارانه برای یا توسط یک شرکت کننده
[ترجمه ترگمان]عمل به دست آوردن شغل برای شرکت کنندگان و یا توسط یک شرکت کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. T-Mobile could start stocking unsubsidized N900s to show a different way of thinking from the other major carriers.
[ترجمه گوگل]T-Mobile می تواند N900 های بدون یارانه را برای نشان دادن طرز تفکری متفاوت از سایر اپراتورهای بزرگ شروع به ذخیره سازی کند
[ترجمه ترگمان]T - Mobile می تواند stocking unsubsidized را شروع کند تا روش متفاوتی از تفکر را از سایر حامل های اصلی نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The unsubsidized selling price of the new iPhone is $399 for the 8 gigabyte model and $499 for the 16 gigabyte device.
[ترجمه گوگل]قیمت فروش بدون یارانه آیفون جدید برای مدل 8 گیگابایتی 399 دلار و برای دستگاه 16 گیگابایتی 499 دلار است
[ترجمه ترگمان]قیمت فروش unsubsidized فون جدید ۳۹۹ دلار برای مدل ۸ gigabyte و ۴۹۹ دلار برای دستگاه ۱۶ gigabyte است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fatma says the unsubsidized bread is too expensive, and the loaves are smaller than the real balady ones. She says she simply cannot afford to feed her children that way.
[ترجمه گوگل]فاطما می‌گوید نان بدون یارانه خیلی گران است و نان‌ها کوچک‌تر از نان‌های واقعی هستند او می‌گوید که نمی‌تواند از این طریق به فرزندانش غذا بدهد
[ترجمه ترگمان]Fatma می گوید نان unsubsidized بیش از حد گران است و قرص های نان کوچک تر از قرص های واقعی هستند او می گوید که نمی تواند به راحتی بتواند به بچه هایش غذا بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Office will inform applicants whose papers are unsubsidized by letters.
[ترجمه گوگل]این اداره با نامه به متقاضیانی که اوراق آنها بدون یارانه است اطلاع می دهد
[ترجمه ترگمان]دفتر کار متقاضیان را مطلع خواهد کرد که اوراق آن ها با حروف چاپ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If she had to buy unsubsidized bread at five cents apiece, she would end up spending about one quarter of her monthly income on bread alone.
[ترجمه گوگل]اگر او مجبور بود نان بدون یارانه را با پنج سنت بخرد، در نهایت حدود یک چهارم درآمد ماهانه خود را صرف نان می کرد
[ترجمه ترگمان]اگر مجبور می شد برای هر یک از پنج سنت نان بخرد، در حدود یک چهارم درآمد ماهیانه خود را به تنهایی صرف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All students are eligible for "unsubsidized" federal Stafford loans, which let them defer interest payments until after graduation.
[ترجمه گوگل]همه دانشجویان واجد شرایط دریافت وام های فدرال استافورد "بدون یارانه" هستند که به آنها اجازه می دهد پرداخت بهره را تا پس از فارغ التحصیلی به تعویق بیندازند
[ترجمه ترگمان]همه دانشجویان واجد شرایط \"unsubsidized\" فدرال هستند که به آن ها اجازه می دهد تا پس از فارغ التحصیلی، پرداخت بهره را به تعویق بیاندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Companies such as Acer Inc. and Hewlett-Packard Co. offer a number of netbooks for unsubsidized prices around 300 euros.
[ترجمه گوگل]شرکت هایی مانند Acer Inc و Hewlett-Packard Co تعدادی نت بوک را با قیمت های بدون یارانه در حدود 300 یورو عرضه می کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت هایی مانند Acer Inc و شرکت هیولت پاکارد تعدادی از netbooks را برای قیمت unsubsidized در حدود ۳۰۰ یورو پیشنهاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A little more work is required for a dependent student to receive the unsubsidized loan, which will be described in the next slide .
[ترجمه گوگل]برای دریافت وام بدون یارانه برای یک دانشجوی تحت تکفل کمی کار بیشتر لازم است که در اسلاید بعدی توضیح داده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک کار بیشتر برای یک دانش آموز وابسته برای دریافت وام unsubsidized مورد نیاز است که در اسلاید بعدی توضیح داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس