unstudied

/ˌʌnˈstʌdɪd//ˌʌnˈstʌdɪd/

معنی: مطالعه نشده
معانی دیگر: نا آموخته، ناوارد (به)، فطری (نه آموخته)، استعدادی، نهادی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: appearing natural and unaffected; not self-conscious.
متضاد: studied

- unstudied poise
[ترجمه گوگل] حالت مطالعه نشده
[ترجمه ترگمان] قوه مهار نشده،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: lacking instruction or knowledge in a particular area.
متضاد: well-versed

- She is unstudied in the field of literature.
[ترجمه گوگل] او در رشته ادبیات مطالعه نکرده است
[ترجمه ترگمان] در زمینه ادبیات unstudied نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I realized this design would constitute a hitherto unstudied class of wheeled mobile robots.
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که این طراحی کلاسی از ربات‌های متحرک چرخدار را تشکیل می‌دهد که تاکنون مطالعه نشده بود
[ترجمه ترگمان]من متوجه شدم که این طراحی یک طبقه متوسط از ربات های متحرک متحرک را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But most of the region is unstudied, so the true number could have been much higher.
[ترجمه گوگل]اما بیشتر منطقه مطالعه نشده است، بنابراین تعداد واقعی می توانست بسیار بیشتر باشد
[ترجمه ترگمان]اما اکثر مناطق unstudied نشده اند، بنابراین عدد صحیح ممکن است بسیار بالاتر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An air of unstudied spontaneous utterance is apt to be painstakingly achieved.
[ترجمه گوگل]فضایی از گفتار خود به خود مطالعه نشده می تواند با زحمت به دست آید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هوا به خودی خود به خود زحمت پیدا کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With unstudied elegance, Grace, charm, etc.
[ترجمه گوگل]با ظرافت، ظرافت، جذابیت و غیره مطالعه نشده
[ترجمه ترگمان]با elegance unstudied، گریس، افسون، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most outbreaks go unstudied.
[ترجمه گوگل]اکثر شیوع ها بدون مطالعه می مانند
[ترجمه ترگمان] بیشتر outbreaks unstudied میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was utterly feminine and devastatingly attractive in an unstudied way.
[ترجمه گوگل]او کاملاً زنانه و به شکلی مطالعه نشده به طرز ویرانگری جذاب بود
[ترجمه ترگمان]به هر حال، او کاملا زنانه و جذابی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The history of the frontier service provides a very important and hitherto unstudied example through which we can understand the changes that Christian missionary activities underwent in modem China.
[ترجمه گوگل]تاریخچه خدمات مرزی یک مثال بسیار مهم و تا به حال مطالعه نشده ارائه می دهد که از طریق آن می توانیم تغییراتی را که فعالیت های مبلغان مسیحی در چین امروزی متحمل شده اند درک کنیم
[ترجمه ترگمان]تاریخچه خدمات مرزی یک مثال بسیار مهم و unstudied را ارایه می دهد که از طریق آن می توانیم تغییراتی که فعالیت های تبلیغی مسیحی در چین انجام می دهند را درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Perhaps the peculiar effect of his fine farm and great stature was increased rather than lessened, by this unstudied and disdainful air of indifference.
[ترجمه گوگل]شاید تأثیر عجیب مزرعه خوب و قد و قامت بزرگ او با این هوای مطالعه نشده و تحقیرآمیز بی تفاوتی به جای کاهش یافتن افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]شاید تاثیر خاصی از مزرعه و قامت او بیشتر شده بود تا کم تر از آن کاسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The history of the frontier service provides a very important and hitherto unstudied example through which we can understand the changes that Christian missionary activities underwent in modern China.
[ترجمه گوگل]تاریخچه خدمات مرزی یک مثال بسیار مهم و تا به حال مطالعه نشده ارائه می دهد که از طریق آن می توانیم تغییراتی را که فعالیت های مبلغان مسیحی در چین مدرن متحمل شده اند درک کنیم
[ترجمه ترگمان]تاریخ خدمات مرزی یک مثال بسیار مهم و تا تاریخ را ارایه می دهد که از طریق آن می توانیم تغییراتی که فعالیت های تبلیغی مسیحیت در چین امروزی تحت آن قرار گرفته اند را درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm always there for you, and for my boundless bliss, untapped and unstudied.
[ترجمه گوگل]من همیشه در کنار شما هستم و برای سعادت بیکرانم، بکر و مطالعه نشده
[ترجمه ترگمان]من همیشه کنارت هستم، و برای سعادت boundless، untapped و unstudied
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Experiments demonstrate that the method achieves a recognition rate of 9 8 % in 500 unstudied samples.
[ترجمه گوگل]آزمایش‌ها نشان می‌دهند که این روش در 500 نمونه مطالعه نشده به نرخ شناسایی 98 درصد دست می‌یابد
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان می دهند که این روش به میزان recognition ۸ % در ۵۰۰ نمونه آزمایش نشده دست می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As a new type of ecosystem, its plant diversity remains unstudied.
[ترجمه گوگل]به عنوان نوع جدیدی از اکوسیستم، تنوع گیاهی آن مطالعه نشده باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]به عنوان نوع جدیدی از اکو سیستم، تنوع گیاهی آن تا حدی طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The remains of the diminutive dinosaur, called Hesperonychus, were excavated at the 75m-year-old Dinosaur Park Formation site in Alberta in 198 but had lain unstudied for 25 years.
[ترجمه گوگل]بقایای این دایناسور کوچک به نام هسپرونیکوس در سال 198 در سایت 75 میلیون ساله پارک دایناسور در آلبرتا کاوش شد اما به مدت 25 سال بدون مطالعه باقی مانده بود
[ترجمه ترگمان]بقایای یک دایناسور کوچک به نام Hesperonychus، در محل اسکان Dinosaur ۷۵ ساله در آلبرتا در سال ۱۹۸ حفاری شدند، اما ۲۵ سال طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And yet these people are unable to find any contradictory data from the unstudied areas.
[ترجمه گوگل]و با این حال این افراد قادر به یافتن داده های متناقضی از مناطق مطالعه نشده نیستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این افراد قادر به یافتن هیچ اطلاعات متناقض از مناطق unstudied نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مطالعه نشده (صفت)
unstudied

انگلیسی به انگلیسی

• natural, spontaneous, unaffected; not learned in a particular field

پیشنهاد کاربران

بپرس