unstructured

/ʌnˈstrəkʃərd//ʌnˈstrʌktʃəd/

بی ساختار، سازمان نیافته، بی سازمان، شل و ول، بی برنامه، بی رویه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: lacking strict regulation or planning.
مشابه: amorphous

- an unstructured teaching method
[ترجمه گوگل] یک روش تدریس بدون ساختار
[ترجمه ترگمان] روش تدریس بدون ساختار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Our aim was that these meetings be unstructured and informal.
[ترجمه گوگل]هدف ما این بود که این جلسات بدون ساختار و غیر رسمی باشد
[ترجمه ترگمان]هدف ما این بود که این جلسات بدون ساختار و غیر رسمی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Much of it is unstructured and unmeasured, and in consequence overlooked and under-rated.
[ترجمه گوگل]بخش اعظم آن بدون ساختار و اندازه گیری شده است و در نتیجه نادیده گرفته شده و کمتر از آن رتبه بندی شده است
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از آن unstructured و ارزیابی نشده است، و در نتیجه نادیده گرفته و تحت امتیاز قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The services at six in the evening seem unstructured.
[ترجمه گوگل]خدمات ساعت شش بعدازظهر بدون ساختار به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]خدمات ساعت شش عصر بدون ساختار به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I am unstructured where my father is more reflective.
[ترجمه گوگل]من بدون ساختار هستم که در آن پدرم بیشتر بازتاب می کند
[ترجمه ترگمان]من unstructured هستم که پدرم بیشتر فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is an unstructured corpus of independent observations which rarely go beyond what seems to have happened in the past.
[ترجمه گوگل]این مجموعه ای بدون ساختار از مشاهدات مستقل است که به ندرت فراتر از آنچه به نظر می رسد در گذشته اتفاق افتاده است می رود
[ترجمه ترگمان]این مجموعه unstructured متشکل از مشاهدات مستقل است که به ندرت فراتر از آنچه به نظر می رسد در گذشته رخ داده است فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Certain high sharing nodes in unstructured P 2 P networks are vulnerable to counter congestion and bottlenecks.
[ترجمه گوگل]برخی از گره‌های اشتراک‌گذاری بالا در شبکه‌های P2 P بدون ساختار در برابر تراکم و تنگناها آسیب‌پذیر هستند
[ترجمه ترگمان]گره های به اشتراک گذاری بالا در شبکه های unstructured P & P در برابر ازدحام و تنگناهای مقابله آسیب پذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Firstly, based on the staged unstructured model of Nosiheptide fermentation process, secondary variables were selected according to the implicit function existence theorem.
[ترجمه گوگل]ابتدا، بر اساس مدل مرحله‌ای بدون ساختار فرآیند تخمیر نوسی هپتید، متغیرهای ثانویه با توجه به قضیه وجود تابع ضمنی انتخاب شدند
[ترجمه ترگمان]اول، براساس مدل unstructured بر روی صحنه از فرآیند تخمیر Nosiheptide، متغیرهای ثانویه با توجه به قضیه وجودی تابع ضمنی انتخاب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A new dynamic unstructured overset grid method is de ve loped.
[ترجمه گوگل]یک روش گرید overset بدون ساختار پویا جدید توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]یک روش شبکه سازی پویا دینامیک جدید با خیز برداشت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unstructured Information Management Architecture (UIMA) is an open software framework that supports development and deployment of analytical applications.
[ترجمه گوگل]معماری مدیریت اطلاعات بدون ساختار (UIMA) یک چارچوب نرم افزاری باز است که از توسعه و استقرار برنامه های کاربردی تحلیلی پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]معماری مدیریت اطلاعات Unstructured یک چارچوب نرم افزاری باز است که از توسعه و گسترش برنامه های تحلیلی پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The unstructured method provides limited search capabilities, but it is still quite useful.
[ترجمه گوگل]روش بدون ساختار قابلیت جستجوی محدودی را فراهم می کند، اما هنوز کاملاً مفید است
[ترجمه ترگمان]روش unstructured قابلیت های جستجو محدود را فراهم می کند، اما هنوز هم بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the paper, unstructured data, such as papers published by experts and subjects committed by experts, is mined to recognise the knowledge domain of experts automatically.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، داده‌های بدون ساختار، مانند مقالات منتشر شده توسط متخصصان و موضوعات متعهد توسط متخصصان، استخراج می‌شوند تا دامنه دانش کارشناسان را به طور خودکار شناسایی کنند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، داده های unstructured مانند مقالات منتشر شده توسط متخصصان و افرادی که توسط متخصصان انجام شده استخراج شده اند تا حوزه دانش متخصصان به طور خودکار شناسایی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Beauty is found in the unstructured, not the structured.
[ترجمه گوگل]زیبایی در بی‌ساختار یافت می‌شود، نه ساختار یافته
[ترجمه ترگمان]زیبایی در ساختار ساختار نیافته یافت می شود، نه ساختار یافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As seminars go, these are loose, unstructured affairs.
[ترجمه گوگل]همانطور که سمینارها پیش می روند، اینها امور سست و بدون ساختار هستند
[ترجمه ترگمان]در حالی که سمینارها ادامه دارند، این ها امور loose و بدون ساختار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In our business, we need people who are comfortable in an unstructured environment.
[ترجمه گوگل]در تجارت ما به افرادی نیاز داریم که در یک محیط بدون ساختار راحت باشند
[ترجمه ترگمان]ما در کسب وکار خود به افرادی نیاز داریم که در یک محیط بدون ساختار راحت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It can be very time consuming and it often depends on unstructured verbal communication because of this.
[ترجمه گوگل]این می تواند بسیار وقت گیر باشد و به همین دلیل اغلب به ارتباطات کلامی بدون ساختار بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]این می تواند بسیار وقت گیر باشد و اغلب به ارتباط کلامی بدون ساختار بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not structured, not having a definite shape or pattern
if an activity is unstructured, it is not organized in a complete or detailed way.

پیشنهاد کاربران

بی هدف و بی برنامه
بی قاعده
بدون چارچوب
بی ضابطه
ناساختارمند
سازمان نیافته
غیر رسمی
غیرسازمان یافته

بپرس