unstop

/ˌʌnˈstɑːp//ˌʌnˈstɒp/

(آب بند یا زیراب چیزی را) کشیدن، گرفتگی لوله را بر طرف کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unstops, unstopping, unstopped
(1) تعریف: to take the stopper out of (a bottle or the like).
متضاد: stop

(2) تعریف: to remove a blockage from; open.
متضاد: stop
مشابه: open

- The plumber unstopped the drain.
[ترجمه گوگل] لوله کش لوله فاضلاب را باز کرد
[ترجمه ترگمان] لوله کش فاضلاب رو خالی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• open, remove blockage

پیشنهاد کاربران

بپرس