- The winning candidate thanked his staff for their unstinting efforts to get him elected.
[ترجمه گوگل] نامزد پیروز از تلاش های بی دریغ کارکنانش برای انتخاب شدنش تشکر کرد [ترجمه ترگمان] نامزد برنده از کارکنانش به خاطر تلاش های unstinting برای انتخاب او تشکر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. I can't speak too highly of the unstinting help I received.
[ترجمه گوگل]نمیتوانم از کمکهای بیدریغی که دریافت کردم، خیلی به شدت صحبت کنم [ترجمه ترگمان]من نمی تونم بیش از حد زیادی از the که دریافت کردم حرف بزنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They were unstinting in their praise.
[ترجمه بیژن دوستی] آن ها در تمجیدشان سنگ تمام گذاشتند.
|
[ترجمه گوگل]در ستایش بی وقفه بودند [ترجمه ترگمان]آن ها در مدح و تمجید خود unstinting می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was unstinting in his praise of his teacher.
[ترجمه گوگل]او در ستایش معلمش بی وقفه بود [ترجمه ترگمان]در تعریف و تمجید از معلم خود او را ستایش می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She was quite unstinting in her praise.
[ترجمه گوگل]او در تعریف و تمجید خود کاملاً بیتفاوت بود [ترجمه ترگمان]از این تعریف و تمجید خوشش نمی آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was unstinting in her efforts to help.
[ترجمه گوگل]او در تلاش های خود برای کمک بی دریغ بود [ترجمه ترگمان]او در تلاش های خود برای کمک تلاش می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She will be remembered for her selfless/unstinting devotion to the cause.
[ترجمه گوگل]او به خاطر فداکاری فداکارانه/بی دریغش به هدف به یاد خواهد ماند [ترجمه ترگمان]او به خاطر تعهد فداکارانه و unstinting به این هدف به یاد خواهد افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The key is perseverance, coupled with unstinting practice.
[ترجمه گوگل]کلید استقامت، همراه با تمرین بی دریغ است [ترجمه ترگمان]کلید، پشت کار است و با تمرین unstinting همراه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I am also grateful for the unstinting help of those who staffed the stall and baked as well.
[ترجمه گوگل]همچنین از کمک های بی دریغ کسانی که غرفه را پرسنل کردند و همچنین نانوایی کردند سپاسگزارم [ترجمه ترگمان]من همچنین از کمک کسانی که در این غرفه کار می کنند و هم کمپوت درست می کنند، سپاسگزارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is unstinting in his encouragement.
[ترجمه گوگل]او در تشویق بی دریغ است [ترجمه ترگمان]او در دل تشویق و تشویق خودش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We all appreciate your unstinting help.
[ترجمه گوگل]همه ما از کمک بی دریغ شما قدردانی می کنیم [ترجمه ترگمان] همه ما از کمکت قدردانی می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We therefore pledge our unstinting support for these common objectives and our determination to achieve them.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما متعهد می شویم که از این اهداف مشترک و عزم خود برای دستیابی به آنها حمایت بی دریغ کنیم [ترجمه ترگمان]بنابراین ما حمایت unstinting خود را از این اهداف مشترک و عزم ما برای رسیدن به آن ها تضمین می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The Ethiopia - China economic partnership has received unstinting support from the Chinese government and enterprises.
[ترجمه گوگل]مشارکت اقتصادی اتیوپی - چین از حمایت بی دریغ دولت و شرکت های چینی برخوردار شده است [ترجمه ترگمان]مشارکت اقتصادی اتیوپی و چین حمایت unstinting از دولت چین و شرکت ها را به خود جلب کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We would like to thank Edna Hales for her unstinting support over the years.
[ترجمه گوگل]مایلیم از ادنا هیلز برای حمایت بی دریغش در طول سال ها تشکر کنیم [ترجمه ترگمان]ما دوست داریم از \"ادنا hales\" برای حمایت از سال ها حمایت کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The task of producing the text was made easier by the unstinting help and generosity extended to me.
[ترجمه گوگل]کار تولید متن با کمک بی دریغ و سخاوتمندانه به من آسان شد [ترجمه ترگمان]وظیفه تولید متن با کمک سخاوتمندانه و سخاوت extended به من ساده تر شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• unstinting help, care, or praise is great in amount or degree and is given generously.
پیشنهاد کاربران
نمونه از کتاب Anxious People Then she would spend three months studying the subject in question with unsinting devotion on Internet forums