unsportsmanlike

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of sportsmanlike.

جمله های نمونه

1. This unsportsmanlike style of hunting became lucrative as export tonnages increased.
[ترجمه گوگل]این سبک غیرورزشی شکار با افزایش تناژهای صادراتی سودآور شد
[ترجمه ترگمان]این سبک شکار غیر ورزشی برای شکار به عنوان افزایش صادرات سود آور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Engaging in an unsportsmanlike conduct that causes an injury to an opponent.
[ترجمه گوگل]انجام یک رفتار غیرورزشی که باعث آسیب به حریف می شود
[ترجمه ترگمان]تعامل در یک رفتار غیر ورزشی که باعث آسیب به حریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some types of unsportsmanlike acts may draw a technical foul.
[ترجمه گوگل]برخی از انواع اعمال غیرورزشی ممکن است باعث خطای فنی شود
[ترجمه ترگمان]برخی از انواع اقدامات غیر ورزشی ممکن است باعث ایجاد یک افتضاح فنی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An unsportsmanlike player will often get into a temper when he is being defeated, and throw the game away in a pet, like a spoilt child.
[ترجمه گوگل]یک بازیکن غیرورزشی معمولاً وقتی شکست می‌خورد دچار عصبانیت می‌شود و بازی را در یک حیوان خانگی دور می‌اندازد، مانند یک کودک لوس
[ترجمه ترگمان]یک بازیکن غیر ورزشی زمانی که شکست می خورد، عصبانی می شود و بازی را در یک حیوان خانگی، مثل یک بچه لوس، دور می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Other than a few unfortunate incidences and minor unsportsmanlike conducts, this Olympics brought an excitement from the high level of competitions.
[ترجمه گوگل]به غیر از چند اتفاق ناگوار و رفتارهای جزئی غیرورزشی، این المپیک هیجانی را از سطح بالای مسابقات به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]به غیر از چند رویداد ناخوشایند و رفتارهای غیر ورزشی کوچک، این المپیک هیجان زیادی را از سطح بالای رقابت ها به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thanks to his completely unsportsmanlike attack on Italy's Marco Materazzi late in the contest, France's star player, Zinedine Zidane, earned a red card and was ejected from the game.
[ترجمه گوگل]زین الدین زیدان ستاره تیم ملی فرانسه به لطف حمله کاملا غیرورزشی خود به مارکو ماتراتزی ایتالیایی در اواخر مسابقه، کارت قرمز گرفت و از بازی اخراج شد
[ترجمه ترگمان]به لطف حمله کاملا غیر ورزشی اش به مارکو Materazzi از ایتالیا در اواخر این رقابت، بازیکن ستاره فرانسه، زین الدین زیدان، یک کارت قرمز به دست آورد و از بازی اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The coach was given a technical for unsportsmanlike behavior.
[ترجمه گوگل]این مربی به دلیل رفتار غیرورزشی به او نظر فنی داده شد
[ترجمه ترگمان]مربی به صورت فنی برای رفتار غیر ورزشی داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unsportsmanlike conduct is not necessarily illegal, but is frowned upon by the majority of both players and spectators.
[ترجمه گوگل]رفتار غیرورزشی لزوماً غیرقانونی نیست، اما اکثریت بازیکنان و تماشاگران با آن مخالف هستند
[ترجمه ترگمان]رفتار Unsportsmanlike ضرورتا غیر قانونی نیست، بلکه اکثریت بازیکنان و تماشاگران را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In an unsportsmanlike and provocative move, they have chosen to broadcast on the same frequency that we have been using for the past five years.
[ترجمه گوگل]آنها در اقدامی غیرورزشی و تحریک آمیز، پخش را با همان فرکانسی انتخاب کردند که در پنج سال گذشته از آن استفاده می کردیم
[ترجمه ترگمان]در یک حرکت غیر ورزشی و تحریک کننده، آن ها برای پخش در همان فرکانس که طی پنج سال گذشته استفاده کرده ایم، انتخاب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The unsportsmanlike noises of the fans so unnerved our star player that he missed two foul shots in a row.
[ترجمه گوگل]صداهای غیرورزشی هواداران آنقدر ستاره ما را عصبی کرد که دو ضربه متوالی اشتباه را از دست داد
[ترجمه ترگمان]صداهای غیر ورزشی هواداران به طوری که بازیکنان ستاره ما را عصبی کرده بود، بازیکن ستاره ما را عصبانی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. White Diagonal:once only warning for unsportsmanlike behavior.
[ترجمه گوگل]مورب سفید: فقط یک بار هشدار برای رفتار غیر ورزشی
[ترجمه ترگمان]Diagonal سفید: یک بار فقط برای رفتار غیر ورزشی هشدار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bulk of reported incidents again concerned bad language and unsportsmanlike conduct.
[ترجمه گوگل]بیشتر حوادث گزارش شده باز هم مربوط به بد زبانی و رفتار غیرورزشی بود
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از حوادث گزارش شده دوباره مربوط به رفتار بد و رفتار غیر ورزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In case that a player doesn't want to take part in a press conference he will be considered as part of unsportsmanlike behaviour.
[ترجمه گوگل]در صورتی که بازیکنی مایل به شرکت در کنفرانس مطبوعاتی نباشد به عنوان بخشی از رفتار غیرورزشی محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]در صورتی که بازیکن نمی خواهد در یک کنفرانس مطبوعاتی شرکت کند، به عنوان بخشی از رفتار غیر ورزشی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When there are errors in the code or in the system in general (so called bugs) it is considered as unsportsmanlike if you make use of a bug or don't report it.
[ترجمه گوگل]هنگامی که خطاهایی در کد یا به طور کلی در سیستم وجود دارد (به اصطلاح باگ) اگر از یک باگ استفاده کنید یا آن را گزارش ندهید، غیرورزشی محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که خطاها در کد و یا در سیستم به طور کلی (مانند حشرات)وجود دارد، اگر از یک حشره استفاده کنید یا آن را گزارش نکنید، غیر ورزشی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not following the rules of fairness (sports); having no concern for general principles of fairness and honor

پیشنهاد کاربران

غیرورزشی - ناجوانمردانه - غیرمنصفانه - بی ادبانه
🔴 not fair, respectful, and polite toward other players when participating in a sport : not sportsmanlike
◀️ Unsportsmanlike conduct will not be tolerated
...
[مشاهده متن کامل]

Sportsmanlike ≠ Unsportsmanlike
◀️ Unsportsmanlike conduct, attempted murder, trading my arsenal for Buddhas. Admit it, you've been a naughty boy, haven't you ? : رفتار ناجوانمردانه، مبادرت به قتل ( اقدام به قتل ) ، تبادل/معامله زرادخانه ی من با بودا. اعتراف کن. پسر خیلی بدی/شیطونی بودی

ناجوانمردانه
بدور از مسلک پسندیده
غیر جوانمردی
غیر ورزشی
تماشاگرنما

بپرس