unspectacular

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of spectacular.
متضاد: spectacular

جمله های نمونه

1. His progress at school had been unspectacular compared to his brother.
[ترجمه گوگل]پیشرفت او در مدرسه در مقایسه با برادرش غیرقابل تماشا بود
[ترجمه ترگمان]پیشرفت او در مدرسه در مقایسه با برادرش unspectacular بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He had a steady but unspectacular career.
[ترجمه فرامرز] او حرفه غیر قابل توجه ولی باثباتی داشت.
|
[ترجمه گوگل]او حرفه ای ثابت اما غیرقابل تماشا داشت
[ترجمه ترگمان]اون یه شغل ثابتی داره اما هیچ کاری نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lane twists and turns between pleasant but unspectacular cottages.
[ترجمه گوگل]این مسیر بین کلبه‌های دلپذیر اما غیرقابل تماشا می‌پیچد
[ترجمه ترگمان]جاده پیچ می خورد و بین کلبه های مطبوع اما خنک می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In a series of unspectacular and largely unreported moves the army had slowly advanced towards the interior.
[ترجمه گوگل]در یک سری از حرکات غیرقابل تماشا و عمدتا گزارش نشده، ارتش به آرامی به سمت داخل پیشروی کرده بود
[ترجمه ترگمان]در یک سلسله عملیات unspectacular و تا حد زیادی گزارش نشده، ارتش به آهستگی به سمت داخل حرکت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He finished an unspectacular but necessary task.
[ترجمه فرامرز] او کار غیر قابل توج، ولی ضروری را به اتمام رساند.
|
[ترجمه گوگل]او یک کار غیرقابل تماشا اما ضروری را به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]اما به هر حال این کار را به خوبی انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Evil is unspectacular and always human, and shares our bed and eats at our own table.
[ترجمه گوگل]شیطان غیرقابل تماشا و همیشه انسانی است و در رختخواب ما شریک است و سر سفره خودمان غذا می خورد
[ترجمه ترگمان]شیطان unspectacular است و همیشه انسان است، و در حالی که bed را زیر و رو می کند و سر میز ما غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Evil is always unspectacular and alwaysshares our bed and eats on our table.
[ترجمه گوگل]شیطان همیشه غیرقابل تماشا است و همیشه در رختخواب ما سهیم است و سر سفره ما غذا می خورد
[ترجمه ترگمان]شیطان همیشه روی تخت ما کار می کند و روی میز ما غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Poet W. H. Auden Wrote: Evil is unspectacular and always human, and shares our bed and eats at our own table.
[ترجمه گوگل]شاعر W H Auden نوشته است: شیطان غیرقابل تماشا و همیشه انسانی است و در رختخواب ما سهیم است و سر سفره خودمان غذا می خورد
[ترجمه ترگمان]شاعر، W ه Auden نوشته بود: شیطان unspectacular است و همیشه انسان است، و در حالی که bed را زیر و رو می کند و سر میز ما غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Spectacular achievement is always preceded by unspectacular preparation.
[ترجمه گوگل]دستاوردهای دیدنی همیشه مقدم بر آمادگی غیرقابل تماشا است
[ترجمه ترگمان]موفقیت Spectacular همیشه قبل از آماده سازی unspectacular است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such dull, dogged and unspectacular heroism is necessary for fighting against filth, ignorance and disease.
[ترجمه گوگل]برای مبارزه با پلیدی و نادانی و بیماری، چنین قهرمانی کسل‌کننده، سخت‌گیرانه و غیرقابل تماشایی لازم است
[ترجمه ترگمان]چنین شجاعتی که برای جنگیدن با کثافت و جهل و ناخوشی لازم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Despite the recovery of the Labour Party after 193 its electoral successes were unspectacular.
[ترجمه گوگل]علیرغم بهبودی حزب کارگر پس از سال 193، موفقیت های انتخاباتی آن غیرقابل تماشا بود
[ترجمه ترگمان]علی رغم بهبود حزب کارگر، پس از ۱۹۳ موفقیت های انتخاباتی اش، unspectacular نفر اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not extraordinary or remarkable

پیشنهاد کاربران

بپرس