unskilled

/ənˈskɪld//ˌʌnˈskɪld/

معنی: بی مهارت، خام دست، بی تجربه، غیر متخصص
معانی دیگر: (کارگر و غیره) ساده، بی نیاز به تخصص، غیر ماهر، ناویژه کار، ناورزیده، ناشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: without particular skills or technical training.
متضاد: skilled
مشابه: inept

- unskilled workers
[ترجمه گوگل] کارگر های بدون مهارت
[ترجمه ترگمان] کارگران غیر ماهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not requiring particular skills or training.
متضاد: skilled

- unskilled work
[ترجمه گوگل] کار غیر ماهر
[ترجمه ترگمان] کار غیر ماهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: showing a lack of skill or training; crude.
متضاد: skillful
مشابه: amateur, artless, crude

- unskilled weaving
[ترجمه گوگل] بافندگی بی مهارت
[ترجمه ترگمان] weaving غیر ماهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an unskilled worker
کارگر ساده

2. the average wage of an unskilled laborer is $ 6 per hour
مزد متوسط عمله ی ساده،شش دلار در ساعت است.

3. Unemployment has hit unskilled workers in particular.
[ترجمه گوگل]بیکاری به ویژه به کارگران غیر ماهر ضربه زده است
[ترجمه ترگمان]بیکاری به طور خاص به کارگران غیر ماهر آسیب رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The unskilled jobs are going to be automated out.
[ترجمه گوگل]قرار است مشاغل غیر ماهر خودکار شوند
[ترجمه ترگمان]مشاغل غیر ماهر در حال اتوماتیک شدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Average earnings for unskilled workers are decreasing now.
[ترجمه گوگل]میانگین درآمد کارگران غیر ماهر اکنون در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]متوسط درآمد کارگران غیر ماهر در حال حاضر کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is an unskilled worker who bungles consistently.
[ترجمه گوگل]او یک کارگر غیر ماهر است که به طور مداوم در حال خراشیدن است
[ترجمه ترگمان]او یک کارگر غیر ماهر است که به طور مداوم کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unskilled workers usually earn less money than skilled workers.
[ترجمه گوگل]کارگران غیر ماهر معمولاً درآمد کمتری نسبت به کارگران ماهر دارند
[ترجمه ترگمان]کارگران غیر ماهر معمولا پول کمتری نسبت به کارگران ماهر کسب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The unskilled section of the working class was diminishing as a proportion of the workforce.
[ترجمه گوگل]بخش غیر ماهر طبقه کارگر به عنوان نسبتی از نیروی کار در حال کاهش بود
[ترجمه ترگمان]بخش غیر ماهر طبقه کارگر به عنوان بخشی از نیروی کار در حال کاهش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A large proportion of the labour force is unskilled.
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از نیروی کار غیر ماهر هستند
[ترجمه ترگمان]بخش بزرگی از نیروی کار فاقد مهارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Are they both unskilled workers or is she in a higher class than her husband?
[ترجمه گوگل]آیا هر دو کارگر غیر ماهر هستند یا از همسرش در طبقه بالاتری قرار دارند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها کارگر غیر ماهر هستند یا در طبقه بالاتر از شوهرش هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It seemed indeed that the numbers of low-paid unskilled jobs were growing with the advance of mechanization.
[ترجمه گوگل]در واقع به نظر می رسید که با پیشرفت مکانیزاسیون، تعداد مشاغل غیر ماهر کم دستمزد در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که تعداد مشاغل بدون مهارت کم با پیشرفت مکانیزاسیون رشد داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is far higher-and rising-among unskilled men than among professional men.
[ترجمه گوگل]در میان مردان غیر ماهر بسیار بالاتر و در حال افزایش است تا در میان مردان حرفه ای
[ترجمه ترگمان]آن بسیار بالاتر است - و در میان مردان غیر ماهر - در میان مردان ماهر - در حال ترقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He went to join the battle and, all unskilled in warfare, he was killed at once.
[ترجمه گوگل]او برای شرکت در جنگ رفت و در حالی که در جنگ مهارت نداشت، به یکباره کشته شد
[ترجمه ترگمان]او برای ملحق شدن به جنگ رفته بود و همه چیز در جنگ به کار افتاده بود، بلافاصله کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is an unskilled painting.
[ترجمه گوگل]این یک نقاشی بدون مهارت است
[ترجمه ترگمان]این یک نقاشی بدون مهارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He went to Paris in search of work as an unskilled labourer.
[ترجمه گوگل]او برای یافتن کار به عنوان یک کارگر غیر ماهر به پاریس رفت
[ترجمه ترگمان]او در جستجوی کار به عنوان کارگر غیر ماهر به پاریس رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی مهارت (صفت)
incapable, maladroit, bungling, fumbling, unskilled, inapt, inexperienced, unskillful, ham-handed, heavy-handed, inexpert

خام دست (صفت)
gauche, unskilful, clumsy, unskilled, jackleg, unfledged, heavy-handed

بی تجربه (صفت)
naive, immature, green, unskilled, naif, raw, half-baked, unskillful, gun-shy, inexpert, verdant

غیر متخصص (صفت)
lay, unskilled, unskillful

تخصصی

[نساجی] غیرمجرب-ناشی-ناوارد

انگلیسی به انگلیسی

• untrained, inexpert, amateur
people who are unskilled do not have any special training for a job.
unskilled work does not require any special training.

پیشنهاد کاربران

1. غیر ماهر. بی مهارت 2. ساده. غیر فنی. بی نیاز به مهارت
مثال:
The average wage of an unskilled laborer is $ 6 per hour.
میانگین دستمزد برای یک کارگر ساده و غیر فنی 6 دلار در ساعت است.
ناشیانه
بی مهارت
ناوارد، نابلد
بی تجربه , خام دست

بپرس