unship

/ənˈʃɪp//ˈʌnˈʃɪp/

معنی: از کشتی بیرون اوردن
معانی دیگر: (از کشتی) درآوردن، تخلیه کردن، باراندازی کردن، (دکل یا پارو و غیره را) از محل خود جابه جا کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unships, unshipping, unshipped
(1) تعریف: to remove or discharge (cargo or passengers) from a ship.

(2) تعریف: to remove (a piece of nautical gear) from the proper position for use.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to be removable or to become removed.

مترادف ها

از کشتی بیرون اوردن (فعل)
unship

پیشنهاد کاربران

[دریانوردی] حذف یک چیز ( پارو، دکل و . . . ) از جای ثابت یا معمول آن

بپرس