unsex

/ˌʌnˈseks//ˌʌnˈseks/

معنی: از خواص جنسی محروم کردن
معانی دیگر: از مردی انداختن، (از نظر جنسی) ناتوان کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unsexes, unsexing, unsexed
(1) تعریف: to deprive of sexual capability or power.

(2) تعریف: to deprive (one) of qualities traditionally associated with one's sex.

مترادف ها

از خواص جنسی محروم کردن (فعل)
unsex

انگلیسی به انگلیسی

• neuter; damage sexuality

پیشنهاد کاربران

بپرس