unsentimental

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of sentimental.
متضاد: romantic, sentimental

جمله های نمونه

1. She was a practical, unsentimental woman.
[ترجمه گوگل]او یک زن عملی و بی احساس بود
[ترجمه ترگمان]او زن اهل عملی و احساساتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Shute's prose is stark and chillingly unsentimental.
[ترجمه گوگل]نثر شوته تند و به طرز وحشتناکی بی احساس است
[ترجمه ترگمان]نثر Shute بی احساس است و کم تر تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They are unsentimental about their impact on employees.
[ترجمه گوگل]آنها نسبت به تأثیرشان بر کارمندان بی احساس هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها به تاثیر خود بر کارکنان تحت تاثیر قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The story shows Lautro to be an unsentimental regulator with the power and will to crack down hard.
[ترجمه گوگل]داستان نشان می دهد که Lautro یک تنظیم کننده غیر عاطفی با قدرت و اراده برای سرکوب سخت است
[ترجمه ترگمان]این داستان نشان می دهد که Lautro تا حدی ناظر تحت تاثیر قدرت است و به سختی شکست خواهد خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The movie is daring in its unsentimental view of the heroin lifestyle.
[ترجمه گوگل]فیلم در نگاه غیر عاطفی خود به سبک زندگی هروئینی جسورانه است
[ترجمه ترگمان]این فیلم شجاعت خود را نسبت به سبک زندگی هروئین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Intelligent, well-read, unsentimental, unshockable, she had become the focus of Meg's life on the headland.
[ترجمه گوگل]او باهوش، خوش‌خوان، بی‌احساس، شوکه‌ناپذیر، به کانون زندگی مگ در سرزمین تبدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]باهوش، باسواد، بی احساس، احساساتی شده بود که به زندگی مگ در دماغه متمرکز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The recreations of naval battles are unsentimental, thrilling and scrupulous in their reality.
[ترجمه گوگل]بازآفرینی های نبردهای دریایی در واقعیت غیر عاطفی، هیجان انگیز و دقیق هستند
[ترجمه ترگمان]تفریحات جنگی نیروی دریایی، unsentimental، هیجان انگیز و دقیق در واقعیت آن هاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is distinguished by an unsentimental portrayal of crime, violence and sex.
[ترجمه گوگل]با تصویری غیر عاطفی از جنایت، خشونت و جنسیت متمایز می شود
[ترجمه ترگمان]آن توسط یک نمایش غیر احساسی از جرم، خشونت و سکس مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Maybe I'm not as unsentimental as I thought.
[ترجمه گوگل]شاید آنقدرها هم که فکر می کردم بی احساس نیستم
[ترجمه ترگمان]شاید هم آن طور که فکر می کردم، unsentimental نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The books are very Jewish, in a creditable, unsentimental way, in substance and in attitude.
[ترجمه گوگل]کتاب ها بسیار یهودی هستند، از نظر ماهیت و نگرش، به شیوه ای معتبر، غیر عاطفی
[ترجمه ترگمان]کتاب ها بسیار یهودی هستند، به طریقی گرم و بی احساس، در ذات و رفتار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is this aspect of Kennedy's legacy that most interests Steel, an unsentimental writer and an unapologetic liberal.
[ترجمه گوگل]این جنبه از میراث کندی است که استیل را بیشتر مورد توجه قرار می دهد، نویسنده ای بی عاطفه و لیبرال بی عذرخواهی
[ترجمه ترگمان]این جنبه از میراث کندی است که بیشتر علایق فولاد، یک نویسنده غیر احساسی و بدون عذرخواهی، لیبرال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To the Enlightenment mind, no one else possessed the unsentimental rationality and essential competitiveness to make the new political economy succeed.
[ترجمه گوگل]برای ذهن روشنگری، هیچ کس دیگری عقلانیت غیر عاطفی و رقابت ضروری برای موفقیت اقتصاد سیاسی جدید را نداشت
[ترجمه ترگمان]در ذهن Enlightenment، هیچ کس دیگری از عقلانیت محدود و رقابت پذیری ضروری برای موفقیت اقتصاد سیاسی جدید برخوردار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The son of a white woman from Kansas and a black goat herder-turned-academic from Kenya, Obama delivered an unsentimental account of squandered opportunities in postcolonial Africa.
[ترجمه گوگل]اوباما پسر یک زن سفیدپوست اهل کانزاس و یک گله‌دار بز سیاه‌پوست که از کنیا به دانشگاه تبدیل شده بود، روایتی غیرعاطفی از فرصت‌های تلف شده در آفریقای پسااستعماری ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]پسر یک زن سفیدپوست از کانزاس و یک چوپان سیاه پوست چوپان که از کنیا فارغ التحصیل شده بود، گزارشی غیر معمول از فرصت های هدر رفته اش در آفریقای جنوبی ارائه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr Galili 's artistic style is confrontational : athletic, unsentimental and often witty.
[ترجمه گوگل]سبک هنری آقای گالیلی تقابلی است: ورزشی، بی احساس و اغلب شوخ
[ترجمه ترگمان]سبک هنری آقای Galili آمیز است: ورزش کار، بی احساس و اغلب بذله گو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not emotional, not sentimental
unsentimental people do not allow gentle or affectionate feelings to interfere with their work or decisions.

پیشنهاد کاربران

بپرس