unselective

جمله های نمونه

1. Aristotle scorned history as being unselective, whereas poetry and myth were not.
[ترجمه گوگل]ارسطو تاریخ را به عنوان غیرانتخابی تحقیر می کرد، در حالی که شعر و اسطوره چنین نبود
[ترجمه ترگمان]ارسطو تاریخ را به عنوان unselective مورد تحقیر قرار داد، در حالی که شعر و اسطوره وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A term given to viewers who are unselective about the content they watch.
[ترجمه گوگل]اصطلاحی که به بینندگانی داده می‌شود که در مورد محتوایی که تماشا می‌کنند بی‌انتخاب هستند
[ترجمه ترگمان]اصطلاحی که به بینندگان داده می شود که در مورد محتوای آن ها صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A term given to viewers who are unselective about the content they watch. Passive audiences are thought to watch TV out of habit tuning to almost anything if a preferred show is unavailable.
[ترجمه گوگل]اصطلاحی که به بینندگانی داده می‌شود که در مورد محتوایی که تماشا می‌کنند بی‌انتخاب هستند تصور می شود که مخاطبان منفعل بدون عادت به تماشای تلویزیون می پردازند و تقریباً هر چیزی را تنظیم می کنند، اگر نمایش ترجیحی در دسترس نباشد
[ترجمه ترگمان]اصطلاحی که به بینندگان داده می شود که در مورد محتوای آن ها صحبت می کنند در صورتی که نمایش ترجیح داده نمی شود، تماشاگران منفعل به تماشای تلویزیون عادت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Unselective in her reading habits; her choices seemed completely random.
[ترجمه گوگل]عدم انتخاب در عادات خواندن او انتخاب های او کاملا تصادفی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که Unselective در عادات reading، و انتخاب های او کاملا تصادفی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But, in fact, there are selective and unselective ways to implement the safeguards.
[ترجمه گوگل]اما در واقع راه های انتخابی و غیرانتخابی برای اجرای پادمان ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما در حقیقت روش های انتخابی و unselective برای اجرای تدابیر حفاظتی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Such oblique photography is a selective process, involving archaeological judgment, in contrast to the unselective view obtained by vertical survey.
[ترجمه گوگل]چنین عکاسی مایل یک فرآیند انتخابی است که شامل قضاوت باستان‌شناسی است، برخلاف نمای غیرانتخابی که با بررسی عمودی به دست می‌آید
[ترجمه ترگمان]چنین photography مورب، یک فرآیند انتخابی است که شامل قضاوت باستان شناسی، در مقایسه با دیدگاه unselective بدست آمده از مطالعه عمودی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The array consisted of 8 piezoelectric crystal sensors, each coated with an adsorptive material with unselective, but different response characteristics.
[ترجمه گوگل]این آرایه شامل 8 حسگر کریستالی پیزوالکتریک بود که هر کدام با یک ماده جاذب با ویژگی‌های پاسخ غیرانتخابی، اما متفاوت پوشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]آرایه شامل ۸ سنسور پیزوالکتریک بود که هر یک با یک ماده adsorptive با unselective، اما ویژگی های پاسخ متفاوتی پوشانده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is true that the "decisive moment' approach, in less disciplined hands, can degenerate into haphazard, unselective snap shooting. "
[ترجمه گوگل]درست است که رویکرد "لحظه تعیین کننده"، در دستان کمتر منضبط، می تواند به تیراندازی ناگهانی و غیرانتخابی تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]درست است که رویکرد \"لحظه قاطع\"، با دستانی که کم تر منظم است، می تواند به طور تصادفی به ضرب گلوله از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Little-league sports, by contrast, are fundamentally egalitarian institutions, inclusive, unselective and welcoming (at least in theory) of different levels of ability.
[ترجمه گوگل]در مقابل، ورزش های لیگ کوچک اساساً نهادهای برابری طلب هستند، فراگیر، غیرانتخابی و استقبال کننده (حداقل در تئوری) از سطوح مختلف توانایی
[ترجمه ترگمان]در مقابل، ورزش های لیگ های کوچک اساسا موسسات تساوی گرا، فراگیر، unselective و welcoming (حداقل در تئوری)از سطوح مختلف توانایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not selective

پیشنهاد کاربران