unscrupulously

جمله های نمونه

1. You say that many big companies act unscrupulously, but can you give me one example?
[ترجمه گوگل]شما می گویید که بسیاری از شرکت های بزرگ بی وجدان عمل می کنند، اما آیا می توانید یک مثال بزنید؟
[ترجمه ترگمان]شما می گویید که بسیاری از شرکت های بزرگ unscrupulously عمل می کنند، اما آیا می توانید یک مثال به من بدهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In this lies, people unscrupulously drink, act boorishly to perhaps fish for fame.
[ترجمه گوگل]در این دروغ ها، مردم بی پروا مشروب می خورند، بداخلاقی می کنند تا شاید برای شهرت ماهی بگیرند
[ترجمه ترگمان]در این دروغ ها، مردم مشروب می خورند، boorishly می کنند تا شاید ماهی برای شهرت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She unscrupulously uses her charm to make men do what she wants.
[ترجمه گوگل]او ناجوانمردانه از جذابیت خود استفاده می کند تا مردان را وادار به انجام آنچه او می خواهد کند
[ترجمه ترگمان]او از charm استفاده می کند تا مردان را وادار کند کاری را که می خواهد انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Men are the servants of their desires and needs, and many will unscrupulously do anything to achieve their aims. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]مردان خدمتگزار امیال و نیازهای خود هستند و بسیاری برای رسیدن به اهداف خود بی وجدان دست به هر کاری می زنند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]مردان the نیازها و نیازها هستند، و بسیاری از آن ها برای رسیدن به اهداف خود هرکاری می توانند انجام دهند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Good and honest people are equally vulnerable to being hypocritical and deceptive when self- interests are involved – sometimes even honest people have to pay the price of acting hypocritically or unscrupulously. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]وقتی منافع شخصی در میان باشد، افراد خوب و صادق به همان اندازه در معرض ریاکاری و فریبکاری هستند - گاهی اوقات حتی افراد صادق باید بهای رفتار ریاکارانه یا بی‌وجدانانه را بپردازند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]افراد خوب و شریف به همان اندازه آسیب پذیر هستند که وقتی منافع خود را در دست دارند ریاکار و فریبنده باشند - گاهی اوقات حتی مردم شریف باید قیمت hypocritically یا unscrupulously را پرداخت کنند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A person walks on the avenue, sees very many lovers. I start unscrupulously to think you.
[ترجمه گوگل]شخصی در خیابان راه می رود، عاشقان بسیار زیادی را می بیند من ناجوانمردانه شروع کردم به فکر کردن به تو
[ترجمه ترگمان]کسی در خیابان راه می رود، عشاق بسیاری را می بیند شروع می کنم به فکر کردن به تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Regarding the Youth Party members as dissidents, the Guomindang excluded them unscrupulously.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن اعضای حزب جوانان به عنوان دگراندیش، گومیندانگ آنها را به طرز بی پروا حذف کرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به اعضای حزب جوانان به عنوان مخالفان، Guomindang آن ها را حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because in many cases, the plantations own the most fertile land (which was most often acquired unscrupulously) and the local people won't survive from subsistence farming alone.
[ترجمه گوگل]زیرا در بسیاری از موارد، مزارع صاحب حاصلخیزترین زمین‌ها هستند (که اغلب به‌طور ناجوانمردانه به دست می‌آیند) و مردم محلی تنها از کشاورزی معیشتی جان سالم به در نمی‌برند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که در بسیاری از موارد، کشاورزان دارای most زمین هستند (که اغلب آن ها را به دست می آوردند)و مردم محلی تنها از کشاورزی معیشتی به تنهایی جان سالم به در بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I also have you in dream, I also miss that you do not think of, self-indulgent from occupy already and unscrupulously your the tender feelings of water. . .
[ترجمه گوگل]من هم تو را در خواب می بینم، دلم برای این که فکر نمی کنی، خودپسندانه از قبل و بی وجدان احساسات لطیف آب را اشغال می کنی، تنگ شده است
[ترجمه ترگمان]من همچنین شما را در رویا می بینم، همچنین دلم برای شما تنگ می شود که شما فکر نمی کنید، خود - نسبت به اشغال خود اغماض کنید و احساس لطیف آب را رها کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• while paying no attention to the conscience, immorally, unethically, without principles

پیشنهاد کاربران

### **Meaning of "Scruple" in English:**
A **scruple** is a **moral or ethical doubt** or a **feeling of hesitation** about the rightness of an action. It refers to a **small, uneasy feeling** that makes someone question whether something is right or wrong, typically in a moral or ethical sense.
...
[مشاهده متن کامل]

### **ترجمه به فارسی:**
**Scruple** به معنای **تردید یا شک اخلاقی** یا **احساس تردید** در مورد درست بودن یک عمل است. این واژه به **احساس ناخوشایند و کوچک** اشاره دارد که باعث می شود فرد در مورد درست یا نادرست بودن کاری تردید کند، به ویژه از نظر اخلاقی یا انسانی.
- - -
### **10 Complex Sentences with "Scruple" in English with Persian Translation:**
1. **He had no scruple in taking the money, even though he knew it was obtained through dishonest means. **
او هیچ تردیدی در گرفتن پول نداشت، حتی با اینکه می دانست این پول از طریق روش های نادرست به دست آمده است.
2. **She didn’t scruple to lie to her boss when she was trying to protect her friend from being fired. **
او هیچ تردیدی در دروغ گفتن به رئیسش نداشت وقتی که می خواست از دوستش در برابر اخراج شدن محافظت کند.
3. **His scruples about betraying his family’s trust prevented him from taking the job offer from the competitor. **
تردیدهای اخلاقی او درباره خیانت به اعتماد خانواده اش مانع از قبول پیشنهاد شغلی از رقیب شد.
4. **She acted without scruple, taking advantage of the situation to further her own agenda, regardless of who got hurt. **
او بدون هیچ تردیدی عمل کرد و از موقعیت استفاده کرد تا برنامه های شخصی اش را پیش ببرد، بدون توجه به اینکه چه کسی آسیب می بیند.
5. **Even though he had scruples about cheating, he decided to follow through with the plan, fearing the consequences of failure. **
با اینکه او تردیدهایی درباره تقلب داشت، تصمیم گرفت که طرح را انجام دهد، از ترس پیامدهای شکست.
6. **His scruple about dishonesty kept him from accepting the offer to manipulate the company’s financial records. **
تردید اخلاقی او درباره بی صداقتی مانع از قبول پیشنهاد برای دستکاری در سوابق مالی شرکت شد.
7. **She didn't scruple to use her charm to persuade others to do things her way, even if it was manipulative. **
او هیچ تردیدی در استفاده از جذابیتش برای متقاعد کردن دیگران نداشت تا کارها را طبق خواسته اش انجام دهند، حتی اگر این رفتار فریبکارانه بود.
8. **He felt a deep scruple when asked to falsify the documents, knowing it would compromise his integrity. **
وقتی از او خواسته شد که اسناد را جعل کند، احساس تردید عمیقی داشت، زیرا می دانست که این کار اعتبارش را به خطر می اندازد.
9. **She couldn’t bring herself to take the bribe, despite the fact that her financial situation was dire, as she had too many scruples about corruption. **
او نتوانست رشوه را بپذیرد، با وجود اینکه وضعیت مالی اش وخیم بود، زیرا تردیدهای اخلاقی زیادی درباره فساد داشت.
10. **His scruple about lying to the police made him hesitate, even though telling the truth would result in severe punishment. **
تردید اخلاقی او درباره دروغ گفتن به پلیس باعث شد که تردید کند، حتی با اینکه گفتن حقیقت منجر به مجازات شدید می شد.
### **Derivatives of "Scruple" in English:**
1. **Scrupulous** – **Adjective**: Describing someone who is very careful and diligent about adhering to ethical standards or doing something correctly.
**فارسی:** **دقیق**، **وسواسی** یا **دقیق در رعایت اصول اخلاقی**
2. **Scrupulously** – **Adverb**: In a way that shows great attention to detail or moral integrity.
**فارسی:** **با دقت** یا **با وسواس**
3. **Unscrupulous** – **Adjective**: Describing someone who lacks moral principles or does not hesitate to act dishonestly.
**فارسی:** **بی اخلاق** یا **فاقد اصول اخلاقی**
4. **Unscrupulously** – **Adverb**: In a manner that is dishonest or unethical.
**فارسی:** **بی اخلاقانه** یا **به طرز نادرست**
- - -
### **Collocations with "Scruple" in English:**
1. **Have scruples** – To have doubts or moral hesitation.
**فارسی:** **تردید داشتن** یا **شک داشتن**
Example: He had scruples about cheating on the test.
**فارسی:** او در مورد تقلب در امتحان تردید داشت.
2. **Scruples about** – Used to express the source of one's moral hesitation.
**فارسی:** **تردید در مورد**
Example: She had scruples about lying to her friend.
**فارسی:** او در مورد دروغ گفتن به دوستش تردید داشت.
3. **Without scruple** – To act without any hesitation or moral concern.
**فارسی:** **بدون تردید** یا **بدون اخلاق**
Example: He acted without scruple in taking credit for the team's work.
**فارسی:** او بدون تردید در گرفتن اعتبار برای کار تیم عمل کرد.
4. **A lack of scruple** – The absence of moral hesitation or concern.
**فارسی:** **فقدان تردید اخلاقی**
Example: The businessman showed a lack of scruple when he took advantage of the vulnerable clients.
**فارسی:** آن تاجر فقدان تردید اخلاقی نشان داد زمانی که از مشتریان آسیب پذیر سو استفاده کرد.
5. **No scruple** – To act without moral hesitation.
**فارسی:** **بدون هیچ تردید اخلاقی**
Example: He had no scruple in taking the bribe.
**فارسی:** او هیچ تردید اخلاقی در گرفتن رشوه نداشت.
6. **Moral scruple** – A hesitation to act due to moral considerations.
**فارسی:** **تردید اخلاقی**
Example: His moral scruple prevented him from participating in the corrupt deal.
**فارسی:** تردید اخلاقی او مانع از شرکت در معامله فساد شد.
7. **Scruple about doing something** – A moral hesitation about taking a particular action.
**فارسی:** **تردید درباره انجام کاری**
Example: She had scruples about taking the job, as it involved working with a company she didn't trust.
**فارسی:** او درباره گرفتن آن شغل تردید داشت، زیرا شامل کار کردن با شرکتی بود که به آن اعتماد نداشت.
chatgpt

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : unscrupulousness
✅️ صفت ( adjective ) : unscrupulous
✅️ قید ( adverb ) : unscrupulously

بپرس