unscrew

/ʌnˈskruː//ʌnˈskruː/

معنی: باز کردن، شل کردن، واپیچاندن
معانی دیگر: (پیچ و مهره یا در بطری و غیره را) باز کردن، واپیچیدن، باز کردن پیچ، شل کردن پیچ

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unscrews, unscrewing, unscrewed
(1) تعریف: to remove or loosen the screws of.

- Unscrew the shelf from the wall.
[ترجمه گوگل] قفسه را از دیوار باز کنید
[ترجمه ترگمان] قفسه را از روی دیوار برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to undo or unfasten by turning.

- Can you unscrew this lid?
[ترجمه گوگل] آیا می توانید این درب را باز کنید؟
[ترجمه ترگمان] می شه این در رو باز کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to become or be able to become unscrewed.
مشابه: spring

جمله های نمونه

1. I can't unscrew the top of this jar - it's really tight.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم بالای این شیشه را باز کنم - واقعاً سفت است
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم بالای این ظرف رو باز کنم - خیلی تنگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You'll have to unscrew the handles to paint the door.
[ترجمه گوگل]برای رنگ کردن درب باید دستگیره ها را باز کنید
[ترجمه ترگمان]تو مجبوری که دستگیره را باز کنی تا در را نقاشی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The lid of this jam pot won't unscrew.
[ترجمه گوگل]درب این قابلمه مربا باز نمی شود
[ترجمه ترگمان]در قوطی مربا را باز نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Catch it before it falls in the water Unscrew the end cap using pliers and remove the washer.
[ترجمه گوگل]قبل از افتادن در آب آن را بگیرید درپوش انتهایی را با انبردست باز کنید و واشر را بردارید
[ترجمه ترگمان]قبل از افتادن در آب با استفاده از انبردست سوزنی و برداشتن واشر، آن را بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tie up the valve, unscrew the float, and buy a matching replacement.
[ترجمه گوگل]دریچه را ببندید، پیچ شناور را باز کنید و یک جایگزین مناسب بخرید
[ترجمه ترگمان]شیر را ببندید، the را باز کنید و یک تعویض کامل را بخرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You can now unscrew the nut and let it slide down the pipe as you don't need it now.
[ترجمه گوگل]اکنون می توانید مهره را باز کنید و بگذارید روی لوله بلغزد زیرا اکنون به آن نیاز ندارید
[ترجمه ترگمان]حالا میتونی مهره رو باز کنی و بذاری همون طور که الان بهش احتیاج نداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then unscrew all opening sash hinges of old windows.
[ترجمه گوگل]سپس تمام لولاهای بازشو پنجره های قدیمی را باز کنید
[ترجمه ترگمان]سپس باز شد و باز همه دره ای باز شده پنجره های کهنه را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I can't unscrew the top of this bottle.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم سر این بطری را باز کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم بالای این بطری رو باز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unscrew the nut that connects the drain to the flange using an adjustable wrench if you are replacing the pop-up drain. Then remove the drain flange from the T-connector.
[ترجمه گوگل]اگر درین بازشو را تعویض می‌کنید، مهره‌ای را که تخلیه را به فلنج متصل می‌کند، با استفاده از یک آچار قابل تنظیم باز کنید سپس فلنج تخلیه را از کانکتور T جدا کنید
[ترجمه ترگمان]Unscrew را باز کنید که فاضلاب را با استفاده از آچار فرانسه به سمت flange متصل می کند اگر در حال جایگزین کردن تخلیه بالا باشد سپس کیسه drain را از اتصال دهنده خارج کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Unscrew the Allen screw in the middle of valve cap and lift up the cap just enough to pick up the old diaphragm.
[ترجمه گوگل]پیچ آلن وسط درپوش سوپاپ را باز کنید و درپوش را به اندازه ای بلند کنید که دیافراگم قدیمی را بردارید
[ترجمه ترگمان]خانم الن وسط کلاه سرپوش گذاشته بود و کلاهش را تا حد کافی بلند کرده بود تا پرده کهنه را بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can't unscrew the lid of this jar.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم درب این شیشه را باز کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم در جعبه رو باز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When connection is broken, unlatch tongs and unscrew the pipe using chain tongs or pipe spinner.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اتصال قطع شد، انبرها را باز کنید و لوله را با استفاده از انبر زنجیری یا اسپینر لوله باز کنید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اتصال شکسته می شود، انبر unlatch را باز می کند و لوله را با استفاده از انبر یا spinner لوله باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Simply unscrew the battery caps or remove the covers to check the level.
[ترجمه گوگل]برای بررسی سطح، به سادگی درپوش های باتری را باز کنید یا درپوش ها را بردارید
[ترجمه ترگمان]به سادگی درپوش باتری را باز کنید و یا پوشش ها را بردارید و سطح را چک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unscrew the jar and cover with lid fitted over it.
[ترجمه گوگل]پیچ شیشه را باز کنید و با درب روی آن بپوشانید
[ترجمه ترگمان]در را باز کنید و درپوش را روی آن بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باز کردن (فعل)
undo, open, unfold, disclose, pick, solve, untie, unfix, unscrew, unpack, unwind, unwrap, disengage, disentangle, splay, unbend, unroll, unbolt, unclasp, unclose, unfasten, unhinge, unhitch, unknit, untwist

شل کردن (فعل)
slack, unbrace, unscrew, loosen, relax, jellify, unbend, unbind, unhitch, unhook, unloose, unstring

واپیچاندن (فعل)
unscrew, unmuffle

انگلیسی به انگلیسی

• remove a screw; unfasten by taking out screws
if you unscrew something, you remove it by turning it, or by removing the screws that fasten it to something else.

پیشنهاد کاربران

باز کردن
متضاد: screw
سر گشادن . [ س َ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) گشودن سر. || باز کردن سر شیشه و دیگ و مانند آن :
توانی مهر یخ بر زر نهادن
فقاعی را توانی سر گشادن .
نظامی .

بپرس