unscramble

/ənˈskræmbəl//ˌʌnˈskræmbəl/

از پیچیدگی یا درهم و برهمی درآوردن، نظم دادن، فهمیدنی کردن، رمزگشایی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unscrambles, unscrambling, unscrambled
(1) تعریف: to make orderly again; eliminate confusion from.

(2) تعریف: to rearrange (a scrambled message) so that it can be understood.

جمله های نمونه

1. You need a decoding device to unscramble some of the signals sent out by satellite and cable TV.
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن برخی از سیگنال های ارسال شده توسط ماهواره و تلویزیون کابلی به یک دستگاه رمزگشا نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به دستگاه رمزگشایی نیاز دارید تا برخی از سیگنال های ارسالی توسط تلویزیون و تلویزیون کابلی را خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All you have to do to win is unscramble the words here to find four names of birds.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که برای برنده شدن باید انجام دهید این است که کلمات اینجا را از هم جدا کنید تا نام چهار پرنده را بیابید
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که شما باید برای برنده شدن انجام دهید این است که کلمات در اینجا برای یافتن چهار نام از پرندگان استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Illegal descramblers are electronically altered so they unscramble every signal coming into the home.
[ترجمه گوگل]حذف‌کننده‌های غیرقانونی به‌صورت الکترونیکی تغییر داده می‌شوند، بنابراین هر سیگنالی که به خانه می‌آید را از هم جدا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]سیستم قانونی غیر قانونی بصورت الکترونیکی تغییر می کنه واسه همین هر سیگنال رو که به خونه می رسه حفظ می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But how do we unscramble our feelings?
[ترجمه F. R] اما چگونه احساساتمان را نظم بدهیم ( قابل فهم کنیم ) ؟
|
[ترجمه گوگل]اما چگونه احساسات خود را از بین ببریم؟
[ترجمه ترگمان]اما چطوری این احساسات رو درست کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most banks hate the idea of having to unscramble eggs.
[ترجمه گوگل]اکثر بانک ها از این ایده که مجبور به باز کردن تخم مرغ هستند متنفرند
[ترجمه ترگمان]اکثر بانک ها از ایده داشتن تخم مرغ متنفر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This thesis tries to unscramble the intension of Nietzsche's tragedy from four points: the tragedy of death, the tragedy of reality, the tragedy of hero and the tragedy of overman.
[ترجمه گوگل]این تز می‌کوشد غایت تراژدی نیچه را از چهار نقطه باز کند: تراژدی مرگ، تراژدی واقعیت، تراژدی قهرمان و تراژدی بیش از انسان
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه سعی دارد the تراژدی نیچه را از چهار نقطه به تصویر بکشد: تراژدی مرگ، تراژدی واقعیت، تراژدی قهرمان و تراژدی overman
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wonderful unscramble: Softness of filar qualitative cloth is fully thin, build a hazy feeling that if show, is like concealed, sexy glamour is released properly.
[ترجمه گوگل]حل کردن شگفت انگیز: نرمی پارچه باکیفیت فیلار کاملاً نازک است، احساس مه آلودی ایجاد می کند که اگر نشان داده شود، مانند پنهان است، زرق و برق سکسی به درستی آزاد می شود
[ترجمه ترگمان]ویژگی های شگفت انگیز: Softness از پارچه کیفی filar به طور کامل نازک است، و احساس مبهمی ایجاد می کند که اگر نشان داده شود، مانند پنهان شدن، جذابیت سکسی درست آزاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I certainly don't propose to unscramble plans that are already in existence.
[ترجمه گوگل]من مطمئناً پیشنهاد نمی‌کنم که طرح‌هایی را که قبلاً در حال اجرا هستند، از هم باز کنید
[ترجمه ترگمان]من قطعا طرحی را که در حال حاضر وجود دارد را پیشنهاد نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After a few seconds to unscramble my thoughts, I replied.
[ترجمه گوگل]بعد از چند ثانیه برای باز کردن افکارم، پاسخ دادم
[ترجمه ترگمان]بعد از چند ثانیه که حواسم را جمع کردم، جواب دادم:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wonderful unscramble: Drape material is qualitative with bowknot, melting in blossom sexy glamour.
[ترجمه گوگل]حل کردن شگفت انگیز: مواد پارچه ای با گره کمانی با کیفیت است و در شکوفه های جذاب شکوفه ذوب می شود
[ترجمه ترگمان]unscramble شگفت انگیز: مواد Drape کیفی با bowknot، ذوب شدن در glamour جذاب و پر زرق و برق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Decoder: A device used to unscramble data signals and display them on a video screen.
[ترجمه گوگل]رمزگشا: وسیله ای است که برای بازکردن سیگنال های داده و نمایش آنها بر روی صفحه ویدئو استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Decoder: ابزاری که برای پردازش سیگنال های داده بکار می رود و آن ها را بر روی صفحه نمایش ویدئو نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To unscramble the local culture is the end - result of the dissertation.
[ترجمه گوگل]از هم پاشیدگی فرهنگ محلی نتیجه پایان پایان نامه است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ محلی نتیجه این رساله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Unscramble Alibaba the high level changes blood greatly: Is Ma Yun enrolled exceptionally again?
[ترجمه گوگل]سطح بالای علی بابا را به شدت تغییر می دهد: آیا ما یون دوباره به طور استثنایی ثبت نام کرده است؟
[ترجمه ترگمان]unscramble Alibaba در سطح بالا به شدت خون را تغییر می دهد: آیا یون یون بار دیگر بطور استثنایی ثبت نام کرده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sorters had to unscramble a moving target, while tests had to resist a moving arrow.
[ترجمه گوگل]مرتب‌کننده‌ها باید یک هدف متحرک را باز می‌کردند، در حالی که آزمایش‌ها باید در برابر یک تیر متحرک مقاومت می‌کردند
[ترجمه ترگمان]Sorters مجبور شد که یک هدف متحرک را مرتب کند، در حالی که آزمایش در مقابل یک پیکان متحرک مقاومت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• solve (slang); sort out

پیشنهاد کاربران

۱. نظم دادن. آراستن ۲. رمزگشایی کردن
مثال:
Unscrambled the letters and make nouns.
حروف را نظم بدهید و اسامی را بسازید.
ترتیب دادن . مرتب کردن
Unscramble a word
رمزگشایی
فهمیدن اینکه این کلمه چه کلمه ای میتواند باشد
Students have to unscramble a word or find the odd word out in a group of words.
بازآفرینی، تفکیک کردن ، تمیز دادن اجزاء
سر و سامان دادن
آراستن
رمز گشایی کردن
در هم ریخته_به هم ریخته - نامرتب
صفحه ۱۹ sup. ریچ ۳
1. It doesn't matter how much the shirt costs

صفحه۱۳ sup. ریچ ۳
1. Frank wanted to go on a cruise.
2. when will you take a vacation?
3. There was a fantastic movie on TV last Friday.
4. Daivid has a cute baby brother.
5. Mike's dream was to be a big movie star.
صفحه ۷ sup. ریچ ۳
1. the trip was cancelled and everyone got a refund.
2. I would like to exchange this bag for a bigger one.
3. Will that be check, cash or charge?
4. I bought a pair of sneakers last week.
...
[مشاهده متن کامل]

5. She stuffed the pillows with feathers.
لطفا شما هم کمک کنید. من توضیحات لازم را دادم و از شما خواهش می کنم با سرچ کردن این کلمه Unscramble بیاید اینجا تا به دوستانی که جواب های این سوال ها رو نمیدونند بگیم مثل کلمه ها. البته کسانی که کانون زبان ایران میروند. اگرهم کسی مشکلی داره کمک نکنه. ممنون🧁🧁🧁

مرتب کردن، به ترتیب
نظم دادن
قابل فهم کردن چیزی
واگشودن، واکاوی کردن، گشودن گره
مرتب سازی_مرتب کردن چیزی_قابل فهم کردن

بانظم وترتیب چیدن
مرتب کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس