1. Life is short. There is no time to leave important words unsaid.
[ترجمه گوگل]زندگی کوتاه است زمانی برای ناگفته گذاشتن کلمات مهم وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]زندگی کوتاه است زمانی وجود ندارد که واژه های مهم ناگفته باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. What I remember fondly has nothing unsaid.
[ترجمه گوگل]آنچه را که با علاقه به یاد دارم، هیچ ناگفته ای ندارد
[ترجمه ترگمان]چیزی که یادمه، هیچ چیز ناگفته نذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Some things, Donald, are better left unsaid.
[ترجمه گوگل]برخی چیزها، دونالد، بهتر است ناگفته بماند
[ترجمه ترگمان]بعضی چیزها، دونالد، بهتر از ناگفته باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some things are better left unsaid.
[ترجمه گوگل]بعضی چیزها ناگفته بمانند بهتر است
[ترجمه ترگمان]بعضی چیزها ناگفته باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Bill Bradley says too much is going unsaid between blacks and whites.
[ترجمه گوگل]بیل بردلی می گوید که بین سیاه پوستان و سفیدپوستان ناگفته های زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بیل بردلی زیادی می گوید که بین سیاه ها و سفیدها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. What is said cannot be easily unsaid.
[ترجمه گوگل]آنچه گفته می شود را نمی توان به راحتی نگفت
[ترجمه ترگمان]چیزی که گفته می شود نمی تواند به سادگی ناگفته بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What is said cannot be easily unsay.
[ترجمه گوگل]آنچه گفته می شود را نمی توان به راحتی بیان کرد
[ترجمه ترگمان]چیزی که گفته می شود نمی تواند به سادگی از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. What is said cannot be unsaid.
[ترجمه گوگل]آنچه گفته می شود نمی تواند ناگفته باشد
[ترجمه ترگمان]چیزی که گفته می شود نمی تواند ناگفته بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It was what she left unsaid that worried me.
[ترجمه گوگل]این ناگفته هایی بود که مرا نگران کرد
[ترجمه ترگمان]این چیزی بود که او ناگفته گذاشته بود که مرا نگران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When it comes to business, she argues that although some secrets are better left unsaid, others should be told.
[ترجمه گوگل]وقتی صحبت از تجارت به میان میآید، او استدلال میکند که اگرچه برخی رازها بهتر است ناگفته باقی بمانند، اما برخی دیگر باید گفته شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی نوبت به کار می رسد، او استدلال می کند که اگر چه برخی اسرار ناگفته باقی می مانند، برخی دیگر باید به آن ها گفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Much unhappiness has come into the world because of bewilderment and things left unsaid. Fyodor Dostoyevsky
[ترجمه گوگل]بدبختی های زیادی به دلیل سرگردانی و ناگفته ها به دنیا آمده است فئودور داستایفسکی
[ترجمه ترگمان]مشکلات زیادی به خاطر سردرگمی و چیزهایی که ناگفته مانده به دنیا آمده است فیودور Dostoyevsky!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. By swallowing evil words unsaid, no one has ever harmed his stomach. Winston Churchill
[ترجمه گوگل]با قورت دادن ناگفته های شیطانی، هیچکس به شکمش آسیبی نرسانده است وینستون چرچیل
[ترجمه ترگمان]با قورت دادن واژه های شیطانی، هیچ کس هرگز به شکمش صدمه نزده و ین ستون چرچیل …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Gossip is the art of saying nothing in a way that leaves practically nothing unsaid. Walter Winchell
[ترجمه گوگل]شایعه سازی هنر گفتن هیچ چیز به گونه ای است که عملاً چیزی ناگفته باقی نمی گذارد والتر وینچل
[ترجمه ترگمان]این شایعه هنر چیزی است که به هیچ وجه ناگفته نماند والتر Winchell
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Some things were better left unsaid.
[ترجمه گوگل]بعضی چیزها بهتر است ناگفته بماند
[ترجمه ترگمان]بعضی چیزها ناگفته مانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید