unsatisfactorily

جمله های نمونه

1. It was into this unresolved but not unsatisfactorily balanced situation that film was introduced, and was immediately identified as something new.
[ترجمه گوگل]در این وضعیت حل نشده اما نه به طور نامطلوب متعادل بود که فیلم معرفی شد و بلافاصله به عنوان چیزی جدید شناخته شد
[ترجمه ترگمان]این فیلم در این وضعیت حل نشده باقی ماند اما در وضعیت متعادل قرار نگرفت و بلافاصله به عنوان چیز جدیدی معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The essay seems to start unsatisfactorily.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این مقاله به طور رضایت بخشی شروع شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله به نظر می رسد که این مقاله unsatisfactorily را شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He performed unsatisfactorily as a manager.
[ترجمه گوگل]او به عنوان مدیر عملکرد نامناسبی داشت
[ترجمه ترگمان]او unsatisfactorily را به عنوان مدیر انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Global coverage of HIV testing and counselling remains unsatisfactorily low, as does coverage of prevention and treatment interventions for injecting drug users.
[ترجمه گوگل]پوشش جهانی آزمایش و مشاوره اچ‌آی‌وی به‌طور رضایت‌بخش پایین است، همچنان که پوشش مداخلات پیشگیری و درمان برای معتادان تزریقی نیز کم است
[ترجمه ترگمان]پوشش جهانی آزمایش اچ آی وی و مشاوره همچنان پایین است، چرا که تحت پوشش مداخلات پیش گیری و درمان برای تزریق کنندگان مواد مخدر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So far, the appearing problem could only be unsatisfactorily assigned to the properties of the fiber material.
[ترجمه گوگل]تا کنون، مشکل ظاهر شده تنها می تواند به طور نامطلوب به خواص مواد فیبر اختصاص داده شود
[ترجمه ترگمان]تا کنون، مساله ظاهر شده تنها می تواند به ویژگی های ماده فیبر اختصاص یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nowadays quite a number of teenagers behave unsatisfactorily; meanwhile the moral education function of politics is neglected.
[ترجمه گوگل]امروزه تعداد زیادی از نوجوانان رفتار نامناسبی دارند در این میان کارکرد تربیت اخلاقی سیاست نادیده گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]امروزه بسیاری از نوجوانان unsatisfactorily رفتار می کنند؛ در این میان، نقش آموزش اخلاقی در سیاست نادیده گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The essay seems to start unexpectedly [ unsatisfactorily ] .
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این مقاله به طور غیرمنتظره [غیر رضایت بخش] آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور غیر منتظره ای آغاز به کار می کند [ unsatisfactorily ]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Habermas's theory involves a reflexive moment that was present but unsatisfactorily worked out in the earlier versions of critical theory.
[ترجمه گوگل]نظریه هابرماس شامل یک لحظه بازتابی است که در نسخه‌های قبلی نظریه انتقادی وجود داشت اما به طور رضایت‌بخشی به کار رفته بود
[ترجمه ترگمان]نظریه Habermas شامل یک لحظه تامل است که ارایه شده است اما unsatisfactorily در نسخه های قبلی نظریه انتقادی کار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. String theory, one route to quantum gravity, gives an unsatisfactorily vague answer: space can have anything from zero to dimensions.
[ترجمه گوگل]نظریه ریسمان، یکی از مسیرهای گرانش کوانتومی، پاسخی مبهم و رضایت بخش می دهد: فضا می تواند از صفر تا ابعاد داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نظریه رشته، یک مسیر برای گرانش کوانتومی، به یک پاسخ مبهم unsatisfactorily می دهد: فضا می تواند چیزی از صفر به بعد داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The partly significant difference-at time consuming weathering tests - could until now only be demonstrated unsatisfactorily with the traditional test methods.
[ترجمه گوگل]تفاوت تا حدی قابل توجه در آزمون‌های هوازدگی زمان‌بر - تا کنون تنها با روش‌های آزمایش سنتی به‌طور رضایت‌بخش نشان داده نشده است
[ترجمه ترگمان]تفاوت قابل توجهی - در زمان مصرف آب و هوا - می تواند تا این زمان تنها با روش های تست سنتی اثبات شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was no time at which the claims of his wife could have been more unsatisfactorily pushed.
[ترجمه گوگل]هیچ زمانی نمی‌توانست ادعاهای همسرش را به شکل نامطلوب‌تری مطرح کند
[ترجمه ترگمان]زمانی وجود نداشت که ادعا کند همسرش بیش از پیش هل داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inadequately, insufficiently, in a manner not satisfying demands or requirements

پیشنهاد کاربران