unsanctioned

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of sanctioned.

جمله های نمونه

1. There are also sanctioned nude beaches and unsanctioned beaches, where you go buff at your own risk.
[ترجمه گوگل]همچنین سواحل برهنه و سواحل غیرمجاز نیز وجود دارد که شما با مسئولیت خودتان در آن‌ها گاومیش می‌کنید
[ترجمه ترگمان]همچنین سواحل عریان و سواحل بدون مجوز را مورد تصویب قرار می دهند، که در آن شما به خطر خود نگاه می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unsanctioned rallies on Feb. 15-18 to renew calls for economic reform and leaders' resignations attracted up to 000 people.
[ترجمه گوگل]تجمعات غیرمجاز در 15 تا 18 فوریه برای تجدید درخواست برای اصلاحات اقتصادی و استعفای رهبران بیش از 000 نفر را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]unsanctioned در روزه ای ۱۵ و ۱۸ فوریه برای تجدید فراخوان اصلاحات اقتصادی و استعفای اجباری رهبران کشور، تظاهرات کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These cadets were an unsanctioned group who policed the Corps of Cadets who committed dishonorable acts.
[ترجمه گوگل]این کادت‌ها گروهی غیرقانونی بودند که بر سپاه کادت‌ها که مرتکب اعمال ناپسند می‌شدند، پلیس بودند
[ترجمه ترگمان]این دانشجویان افسری unsanctioned بودند که افسران of را زیر نظر داشت که مرتکب اقدامات بی شرفی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The editorial was unsanctioned by Communist Party propaganda officials, who retaliated by punishing the Economic Observer and 12 other newspapers that ran the piece.
[ترجمه گوگل]این سرمقاله توسط مقامات تبلیغاتی حزب کمونیست تایید نشده بود و آنها با مجازات اکونومیک آبزرور و 12 روزنامه دیگر که این مقاله را منتشر کردند، تلافی کردند
[ترجمه ترگمان]این سرمقاله توسط مقامات تبلیغات حزب کمونیست تایید نشده بود که با مجازات ناظران اقتصادی و ۱۲ روزنامه دیگر که این قطعه را اجرا کردند، تلافی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Several leading filmmakers put the annual production of unsanctioned, independent films at fewer than 200.
[ترجمه گوگل]چندین فیلمساز برجسته تولید سالانه فیلم مستقل و غیرمجاز را کمتر از 200 فیلم اعلام کردند
[ترجمه ترگمان]چندین فیلم ساز برجسته، تولید سالیانه فیلم های غیرمجاز و مستقل را در کم تر از ۲۰۰ نفر اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It found that many of its workers had unsanctioned servers under their desks.
[ترجمه گوگل]دریافت که بسیاری از کارگرانش سرورهای غیرمجاز زیر میز خود دارند
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که بسیاری از کارگران در زیر میزه ای خود سرورهای تایید نشده پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. China's stability - obsessed government frowns on unsanctioned religious gatherings and regularly detains priests and seminarians.
[ترجمه گوگل]ثبات چین - دولت وسواسی در تجمعات مذهبی غیرمجاز اخم می کند و به طور منظم کشیشان و روحانیون را بازداشت می کند
[ترجمه ترگمان]دولت با ثبات چین به گردهمایی های غیرقانونی مذهبی اخم می کند و به طور منظم کشیش ها و seminarians را بازداشت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But today, unsanctioned tinkerers have more power than ever.
[ترجمه گوگل]اما امروزه، قلع و قمع کنندگان غیرمجاز از هر زمان دیگری قدرت دارند
[ترجمه ترگمان]اما امروز، غیر قانونی قدرتی بیش از همیشه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Deng Xiaoping was presented with an unsanctioned market by Chinese traders as a fait accompli.
[ترجمه گوگل]دنگ شیائوپینگ با یک بازار غیرمجاز توسط معامله گران چینی به عنوان یک اتفاق انجام شده معرفی شد
[ترجمه ترگمان]دنگ Xiaoping توسط بازرگانان چینی به عنوان یک عمل انجام شده معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. North Korea is taking the same approach to its unsanctioned markets.
[ترجمه گوگل]کره شمالی نیز همین رویکرد را در قبال بازارهای تحریم نشده خود در پیش گرفته است
[ترجمه ترگمان]کره شمالی در حال اتخاذ همان رویکرد به بازارهای غیر مجاز خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Damsels in Armor is a civics lesson of another order: 24 unsanctioned monuments testifying to war's truly brutal cost.
[ترجمه گوگل]Damsels in Armor یک درس مدنی از نظم دیگری است: 24 بنای تاریخی غیرقانونی که گواهی بر هزینه واقعاً وحشیانه جنگ است
[ترجمه ترگمان]Damsels در آرمور یک درس مدنی برای نظم دیگری است: ۲۴ بنای تاریخی که به هزینه واقعا وحشیانه جنگ شهادت می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Opposition groups' attempts to hold rallies are rarely approved by authorities and unsanctioned gatherings are quickly broken up by police.
[ترجمه گوگل]تلاش های گروه های مخالف برای برگزاری تجمعات به ندرت مورد تایید مقامات قرار می گیرد و تجمعات غیرمجاز به سرعت توسط پلیس شکسته می شود
[ترجمه ترگمان]گروه های مخالف تلاش برای برگزاری تظاهرات به ندرت توسط مقامات تایید می شوند و اجتماعات بدون مجوز به سرعت توسط پلیس درهم شکسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He added gravely that if the opposition insists on holding unsanctioned protests and marches, "They will get it on the head with a truncheon.
[ترجمه گوگل]وی با جدیت اضافه کرد که اگر مخالفان بر برگزاری تظاهرات و راهپیمایی های غیرمجاز اصرار کنند، «با قمه به سر خواهند برد
[ترجمه ترگمان]وی افزود که اگر اپوزیسیون بر برگزاری تظاهرات و راهپیمایی های بدون مجوز اصرار دارد، \" آن ها با موشک به سر می برند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His friends and neighbors say that in his 23 years of unsanctioned service, he has never been more appreciated.
[ترجمه گوگل]دوستان و همسایگان او می گویند که در 23 سال خدمت غیرمجاز، هیچ گاه بیش از این مورد تقدیر قرار نگرفته است
[ترجمه ترگمان]دوستان و همسایگان او می گویند که او در ۲۳ سال خدمت بدون مجوز، هرگز بیشتر مورد قدردانی قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

کلمه "unsanctioned" به معنای "غیرمجاز" یا "غیرمورد تایید" است. وقتی گفته می شود چیزی unsanctioned است، به این معنی است که آن کار یا عمل بدون مجوز رسمی، تایید یا تصویب انجام شده است و معمولاً به نوعی نقض قوانین یا مقررات محسوب می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه و ساختار:
"un - ": پیشوند منفی به معنای "غیر" یا "بدون".
"sanctioned": از "sanction" به معنای تایید، مجوز یا حمایت قانونی گرفته شده است. وقتی چیزی sanctioned است، یعنی مورد تایید رسمی قرار گرفته است.
مثال ها:
1. The unsanctioned protest turned violent.
اعتراض غیرمجاز به خشونت کشیده شد.
2. He was involved in an unsanctioned deal with the company.
او در یک معامله غیرمجاز با شرکت درگیر بود.
3. The unsanctioned event was cancelled by the authorities.
رویداد غیرمجاز توسط مقامات لغو شد.
4. The team played an unsanctioned match without official approval.
تیم یک مسابقه غیرمجاز بدون تایید رسمی برگزار کرد.
نکته:
در بسیاری از موارد، استفاده از "unsanctioned" معمولاً به معنای انجام کاری غیرقانونی یا مخالف با قوانین و مقررات است.
Chatgpt

غیرمجاز - غیر قانونی - مخالف با قوانین و مقررات
متضاد : sanctioned : مورد تایید رسمی - دارای مجوز - دارای حمایت قانونی
ممنوع الکار
غیر مجاز ، بدون مجوز، ممنوع شده