unsafe

/ənˈseɪf//ʌnˈseɪf/

خطرناک، ناامن، غیر ایمن، نادرست

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: dangerous to oneself or other people; not safe.
متضاد: safe, sound
مشابه: dangerous

- He is an unsafe driver because he drives too fast.
[ترجمه گوگل] او راننده ای ناامن است زیرا خیلی سریع رانندگی می کند
[ترجمه ترگمان] او یک راننده ناامن است، چون خیلی سریع می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: at risk of harm; not protected.
مشابه: insecure

- He felt unsafe walking on the streets at night.
[ترجمه گوگل] او از راه رفتن در خیابان ها در شب احساس ناامنی می کرد
[ترجمه ترگمان] شب که در خیابان ها راه می رفت، احساس ناامنی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Your money is unsafe lying out on the table like that.
[ترجمه گوگل] پول شما ناامن است که اینطور روی میز قرار دارد
[ترجمه ترگمان] پول تو خطرناکه روی میز مثل اون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. it is unsafe to drive fast
تند راندن خطرناک است

2. it is unsafe to relax our vigilance even for a moment
کاستن مراقبت ما حتی برای لحظه ای هم مخاطره آمیز است.

3. teenage gangs are making some streets unsafe
نوجوانان عضو دستجات تبهکار امنیت برخی از خیابان ها را مختل کرده اند.

4. The area of unsafe buildings has been charted out.
[ترجمه گوگل]محدوده ساختمان های ناایمن ترسیم شده است
[ترجمه ترگمان]مساحت ساختمان های نا امن نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Critics claim the trucks are unsafe.
[ترجمه گوگل]منتقدان ادعا می کنند که کامیون ها ناامن هستند
[ترجمه ترگمان]منتقدان مدعی هستند که کامیون ها ناامن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The building is unsafe?enter at your own risk.
[ترجمه گوگل]ساختمان ناامن است؟ با مسئولیت خود وارد شوید
[ترجمه ترگمان]این ساختمان ناامن است؟ به خطر خود وارد شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many school buildings are unsafe, and some are falling apart.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ساختمان های مدارس ناامن هستند و برخی در حال فروریختن هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ساختمان های مدارس ناامن هستند و برخی از آن ها از هم جدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the larger neighbourhood, I felt very unsafe.
[ترجمه گوگل]در محله بزرگتر، احساس ناامنی می کردم
[ترجمه ترگمان]در محله بزرگ تر احساس ناامنی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The makers have recalled a lot of unsafe cars.
[ترجمه گوگل]سازندگان بسیاری از خودروهای ناایمن را فراخوانی کرده اند
[ترجمه ترگمان]سازندگان خیلی از ماشین های ناامن را به یاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The church is unsafe because it was built on an overhang.
[ترجمه گوگل]این کلیسا ناامن است زیرا بر روی یک برآمدگی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]کلیسا ناامن است، چون روی یک سد سنگی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was considered unsafe to release the prisoners.
[ترجمه گوگل]آزادی زندانیان ناامن تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]آزاد کردن زندانیان در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Teenagers must be warned about the perils of unsafe sex.
[ترجمه گوگل]نوجوانان باید در مورد خطرات رابطه جنسی ناایمن هشدار داده شوند
[ترجمه ترگمان]نوجوانان باید در مورد خطرات رابطه جنسی خطرناک هشدار داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The men's convictions were declared unsafe.
[ترجمه گوگل]محکومیت این مردان ناامن اعلام شد
[ترجمه ترگمان]محکومیت مردان خطرناک اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The water supply is unsafe.
[ترجمه گوگل]منبع آب ناامن است
[ترجمه ترگمان]تامین آب ناامن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The effluent from the factory makes the river unsafe for swimming.
[ترجمه گوگل]پساب کارخانه باعث ناامن شدن رودخانه برای شنا می شود
[ترجمه ترگمان]پساب کارخانه، آب رودخانه را برای شنا کردن ناامن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not safe, insecure, dangerous
if something is unsafe, it is dangerous.
if you are unsafe, you are in danger of being harmed.
if a criminal conviction is unsafe, it was based on inadequate or false evidence.

پیشنهاد کاربران

= dangerous or likely to cause harm
خطرآفرین
پرمخاطره
? A : Does he ever bite one who seems harmful to him
B : they will bite when they feel unsafe. But they won't bite after being Tamed
نا امن - در خطر
نا ایمن ، مخاطره امیز
مثل unsafe sex
امیزش جنسی ناایمن
اگه مفهوم dangerous داشت:
مخاطره آمیز
نادرست
خطرناک، ناایمن

بپرس