1. unruly horse
اسب سرکش
2. with the unruly and magical steed of wine, i have gone to the limitless universe of thought
من با سمند سرکش و جادویی شراب تا بی کران عالم پندار رفته ام.
3. a bunch of unruly children
یک دسته بچه ی تخس
4. to subdue one's unruly desires
بر امیال سرکش خود چیره شدن.
5. the teacher could not manage those unruly students
معلم قادر به مهار کردن آن شاگردان بی انضباط نبود.
6. A number of unruly youth ganged up and terrorized the district.
[ترجمه گوگل]تعدادی از جوانان سرکش باند گروهی تشکیل داده و منطقه را به وحشت انداختند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از جوانان سرکش از جا برخاستند و منطقه را به وحشت انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A number of unruly youths ganged up and terrorized the district.
[ترجمه گوگل]تعدادی از جوانان سرکش دست به دست هم داده و منطقه را به وحشت انداختند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از جوانان سرکش از جا بلند شدند و منطقه را به وحشت انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The wind blows away the thoughts, rolled up unruly time.
[ترجمه گوگل]باد افکار را می برد، زمان بی ضابطه را در هم می پیچد
[ترجمه ترگمان]باد افکار را از خود دور می کرد و آن وقت سرکش و سرکش از خود دور می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She patted down unruly wisps of hair.
[ترجمه گوگل]موهای سرکش را نوازش کرد
[ترجمه ترگمان]موهای آشفته و آشفته موهایش را نوازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It's not good enough just to blame the unruly children.
[ترجمه گوگل]فقط سرزنش بچه های سرکش به اندازه کافی خوب نیست
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی خوب نیست که بچه های سرکش را سرزنش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The class's unruly behaviour shamed the teacher.
[ترجمه گوگل]رفتار بی ضابطه کلاس باعث شرمندگی معلم شد
[ترجمه ترگمان]رفتارهای سرکش این کلاس، معلم را شرمنده ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The children were quite unruly and ran around the house as if they owned it.
[ترجمه گوگل]بچه ها کاملاً سرکش بودند و طوری در خانه می دویدند که انگار صاحب خانه هستند
[ترجمه ترگمان]بچه ها به شدت عصبانی بودند و طوری به اطراف خانه دویدند که انگار صاحب آن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was unruly in class and made an enemy of most of his teachers.
[ترجمه گوگل]او در کلاس سرکش بود و با اکثر معلمان خود دشمنی می کرد
[ترجمه ترگمان]او در کلاس سرکش بود و دشمن بسیاری از معلمان خود را به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The only way to kurb this unruly mob is to use tear gas.
[ترجمه گوگل]تنها راه مهار این اوباش سرکش استفاده از گاز اشک آور است
[ترجمه ترگمان]تنها راه این است که این اوباش یاغی از گاز اشک آور استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. An unruly mob broke down police barricades and stormed the courtroom.
[ترجمه گوگل]گروهی سرکش موانع پلیس را شکستند و به سالن دادگاه یورش بردند
[ترجمه ترگمان]یک اوباش یاغی موانع پلیس را درهم شکستند و به دادگاه حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The only way to curb this unruly mob is to use tear gas.
[ترجمه گوگل]تنها راه مهار این اوباش سرکش استفاده از گاز اشک آور است
[ترجمه ترگمان]تنها راه برای جلوگیری از این گروه سرکش، استفاده از گاز اشک آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. You get a lot of unruly drunks fighting each other.
[ترجمه گوگل]شما مستی های سرکش زیادی را می گیرید که با هم دعوا می کنند
[ترجمه ترگمان]تو یه عالمه ادم های یاغی داری با هم دعوا می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Schools are booting out record numbers of unruly pupils.
[ترجمه گوگل]مدارس تعداد بیسابقه دانشآموزان سرکش را ترک میکنند
[ترجمه ترگمان]مدارس تعداد زیادی از دانش آموزان بی نظم را راه اندازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. She tucked an unruly lock of hair behind her ear.
[ترجمه گوگل]یک دسته موی سرکش را پشت گوشش جمع کرد
[ترجمه ترگمان]طره ای از موی پشت گوشش را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید