unripe

/ʌnˈraɪp//ʌnˈraɪp/

معنی: نرسیده، سبز، خام، نارس، زود رس، نا بالغ، کال
معانی دیگر: (میوه و غیره) نرسیده، نگد، نا تمام، کامل نشده، خام دست، بی تجربه، پیش رس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unripeness (n.)
(1) تعریف: not ripe; immature.
متضاد: mature, ripe
مشابه: abortive, green, immature

- an unripe tomato
[ترجمه گوگل] یک گوجه فرنگی نارس
[ترجمه ترگمان] یک گوجه فرنگی نارس،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not ready or fully developed.
متضاد: mature
مشابه: abortive

- unripe ideas
[ترجمه گوگل] ایده های نارس
[ترجمه ترگمان] ایده های unripe
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. unripe apples
سیب های نرسیده

2. unripe fruit is hard
میوه ی نرسیده سفت است.

3. unripe parsimmons draw the mouth
خرمالوی نرسیده دهان را جمع می کند.

4. unripe plans
نقشه های کامل نشده

5. the acid juice of unripe grapes
آب ترش مزه ی غوره

6. Half of the apples are unripe.
[ترجمه گوگل]نیمی از سیب ها نارس هستند
[ترجمه ترگمان]نیمی از سیب ها نارس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the Old World, chimpanzees can deal with unripe fruits, breaking open tannin-rich mature fruits or eating unripe ones.
[ترجمه گوگل]در دنیای قدیم، شامپانزه ها می توانند با میوه های نارس سروکار داشته باشند، میوه های بالغ غنی از تانن را بشکنند یا میوه های نارس را بخورند
[ترجمه ترگمان]در دنیای قدیم، شامپانزه ها می تواند با میوه های نارس عمل کند و میوه ها و یا میوه های تازه بالغ را بشکند و یا افراد نارس را بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cherries on the tree were still unripe.
[ترجمه گوگل]گیلاس های روی درخت هنوز نرسیده بودند
[ترجمه ترگمان]گیلاس روی درخت هنوز نرسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't use unripe apples for making cider.
[ترجمه گوگل]برای تهیه سیب از سیب نارس استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]از سیب های نارس برای ساخت سیب استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What comes to the vesicle of crural bifurcation unripe little?
[ترجمه گوگل]چه چیزی به وزیکول انشعاب نارس نارس می رسد؟
[ترجمه ترگمان]چی به the تقسیم crural unripe رسیده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Unripe one plan, use cotton rope to bind his baby, let wife attack empty.
[ترجمه گوگل]یک طرح نارس، از طناب نخی برای بستن نوزادش استفاده کن، بگذار زن خالی حمله کند
[ترجمه ترگمان]از یک طرح استفاده کنید، از طناب نخی برای بستن بچه خود استفاده کنید، بگذارید همسرش به خالی حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Raw fresh part of plant and unripe fruit are poisonous.
[ترجمه گوگل]قسمت تازه گیاه و میوه نارس آن سمی است
[ترجمه ترگمان]بخش تازه خام گیاه و میوه های نارس سمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cactus kind, the drought unripe flowers such as jade lotus, nandina, crape myrtle, sisal wants little water.
[ترجمه گوگل]نوع کاکتوس، خشکسالی گلهای نارس مانند نیلوفر یشمی، ناندینا، کرپ میرتل، سیزال آب کمی می خواهد
[ترجمه ترگمان]یک نوع کاکتوس،، مانند نیلوفر آبی، nandina، myrtle، sisal آبی، sisal کوچک، آب را می خواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If can be done appoint earth up unripe, fractional line can fall a lot of!
[ترجمه گوگل]اگر بتوان زمین را نارس تعیین کرد، خط کسری می تواند بسیار سقوط کند!
[ترجمه ترگمان]اگر می توان این کار را انجام داد، خط fractional می تواند خیلی زیاد سقوط کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Capitate odd unripe bine supports, ligulate flower yellow, female tubular flower is violet Brown, bisexual.
[ترجمه گوگل]تکیه گاه های نارس نارس عجیب، گل زرد، گل لوله ای ماده بنفش قهوه ای، دوجنسه است
[ترجمه ترگمان]Capitate bine عجیب و غریب supports supports، گل ligulate گل زرد، گل tubular زنانه، violet Brown، دو جنس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نرسیده (اسم)
unripe

سبز (صفت)
blooming, fresh, immature, green, viridescent, unripe

خام (صفت)
rude, simple, naive, rare, green, unripe, crude, naif, raw, unfeasible, half-baked, undone, unequipped, unprepared

نارس (صفت)
premature, immature, jejune, green, unripe, raw, embryonic, sophomoric

زود رس (صفت)
unripe, hasty, precocious, rath, rathe

نا بالغ (صفت)
immature, unripe, unfledged, underage

کال (صفت)
unripe, raw

تخصصی

[زمین شناسی] نارسیده، نارس، نگد، نرسیده، پیش رس، زودرس، کال - به توربی گویند که در مراحل اولیه فروپاشی است و در آن ساختارهای گیاهی اولیه قابل مشاهده هستند. مقایسه شود با: ripe تورب رسیده.

انگلیسی به انگلیسی

• immature, not fully developed, green, premature
unripe fruit is not yet ripe.

پیشنهاد کاربران

نارس.
مثال: آن ها گلابی ها و خیارهای نارس را چیدند و با تمام سرعتی که می توانستند آن ها را خوردند.
. They picked unripe pears and cucumbers and ate them as quickly as they could
نرسیده
نارس
غذای جا نیفتاده

بپرس