unriddle

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unriddles, unriddling, unriddled
• : تعریف: to solve or explain (a mystery or puzzle).
مشابه: puzzle out

جمله های نمونه

1. The riddle was at last unriddled.
[ترجمه گوگل]معما بالاخره حل نشد
[ترجمه ترگمان]سرانجام معما حل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Unriddle team needs your help to solve a case.
[ترجمه گوگل]تیم Unriddle برای حل یک مورد به کمک شما نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]تیم Unriddle به کمک شما برای حل یک پرونده نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let us consider that we are all insane, it will explain us to each other, it will unriddle many riddles. --- mark twain.
[ترجمه گوگل]بیایید در نظر بگیریم که همه ما دیوانه هستیم، ما را برای هم توضیح می دهد، بسیاری از معماها را حل می کند --- مارک تواین
[ترجمه ترگمان]اگر فکر کنیم که همه ما دیوانه شده ایم، این موضوع ما را به هم توضیح خواهد داد مارک - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Consider that we are all insane, it will explain us to each other, and unriddle many riddle.
[ترجمه گوگل]در نظر بگیرید که همه ما دیوانه هستیم، این موضوع ما را برای یکدیگر توضیح می دهد و بسیاری از معماها را حل می کند
[ترجمه ترگمان]در نظر بگیرید که همه ما دیوانه هستیم، آن را برای یکدیگر تشریح خواهیم کرد و معمای بسیاری را حل خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let us consider that we are all insane. It will explain us to teach each other. It will unriddle many riddles.
[ترجمه گوگل]بیایید در نظر بگیریم که همه ما دیوانه هستیم این به ما توضیح می دهد که به یکدیگر آموزش دهیم بسیاری از معماها را حل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]بگذار فکر کنیم که همه ما دیوانه شده ایم بهمون توضیح میده که به همدیگه یاد بدیم کلی معما حل می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What she was hoping for was that the answer would unriddle the riddle, and bring rest and peace to her perplexed little mind.
[ترجمه گوگل]آنچه او امیدوار بود این بود که پاسخ معما را حل کند و به ذهن کوچک گیج او آرامش و آرامش بیاورد
[ترجمه ترگمان]چیزی که او امیدوار بود این بود که جواب این معما را حل کند و آرامش و آرامش را در ذهن او پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let us consider that we are all insane. It will explain us to each other. It will unriddle many riddles.
[ترجمه گوگل]بیایید در نظر بگیریم که همه ما دیوانه هستیم ما را برای یکدیگر توضیح خواهد داد بسیاری از معماها را حل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]بگذار فکر کنیم که همه ما دیوانه شده ایم این موضوع ما را به یکدیگر توضیح خواهد داد کلی معما حل می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Riddle : معما، چیستان
Unriddle : حل کردن معما یا چیستان
حل کردن مشکل ( به ویژه معما یا چیستان و. . . )
To find a solution to a problem ( especially riddles, puzzles, and so on ) .
Syn: untangle, solve

بپرس