unrevealed

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of revealed.
مشابه: invisible

جمله های نمونه

1. He smiled back, which for an instant transfigured his unrevealing features.
[ترجمه گوگل]او در پاسخ لبخند زد، که برای یک لحظه ویژگی های آشکار او را تغییر داد
[ترجمه ترگمان]لبخند بر لبانش نقش بست و برای لحظه ای خطوط چهره اش تغییر شکل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is a story told in his otherwise unrevealing autobiography which nicely illuminates the practical side of this pursuit of goodness.
[ترجمه گوگل]داستانی وجود دارد که در زندگینامه ناآشکار او روایت می شود که به خوبی جنبه عملی این تعقیب خیر را روشن می کند
[ترجمه ترگمان]در این کتاب شرح حال unrevealing هست که به خوبی جنبه عملی این تعقیب و نیکی را روشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As for presents, unrevealed accessary items will be most likely decided to be our event presents.
[ترجمه گوگل]در مورد هدایا، اقلام جانبی فاش نشده به احتمال زیاد هدیه رویداد ما خواهند بود
[ترجمه ترگمان]در مورد هدیه، احتمالا اقلام مورد نظر unrevealed مورد نظر قرار خواهند گرفت تا هدیه رویداد ما باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No one can know God's hidden and unrevealed will.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند اراده پنهان و آشکار خدا را بداند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند خدا را بشناسد و فاش هم این کار را خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In various unrevealed capacities he had come in contact with such people.
[ترجمه گوگل]او در مقام های مختلف نامشخص با چنین افرادی در تماس بود
[ترجمه ترگمان]او در ظرفیت های گوناگون unrevealed با چنین افرادی تماس گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. July - Sonia Krichnoff is killed in unrevealed circumstances.
[ترجمه گوگل]جولای - سونیا کریچنف در شرایطی نامعلوم کشته شد
[ترجمه ترگمان]ژوئیه - سونیا Krichnoff در شرایط unrevealed کشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mother had gone with an unrevealed regret in heart, this was doubtless.
[ترجمه گوگل]مادر با حسرتی آشکار رفته بود، این بی شک بود
[ترجمه ترگمان]مادر از ته دل افسوس می خورد که مادرش هنوز از ته دل افسوس می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I say unrevealed because of course you cannot translate Spinoza into Freud.
[ترجمه گوگل]من می گویم فاش نشده چون البته شما نمی توانید اسپینوزا را به فروید ترجمه کنید
[ترجمه ترگمان]من می گویم، چون شما نمی توانید اسپینوزا را به فروید ترجمه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My curiosity drives me to dig out those unrevealed suspenses, cuz I simply believe that it might explain many questions of us who grew up in the peaceful years.
[ترجمه گوگل]کنجکاوی من را وادار می کند تا آن تعلیق های آشکار نشده را کشف کنم، زیرا به سادگی معتقدم که ممکن است بسیاری از سوالات ما را که در سال های صلح آمیز بزرگ شده ایم توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]کنجکاوی من مرا وادار می کند که آن unrevealed suspenses را بیرون بکشم، اما به سادگی بر این باور هستم که ممکن است بسیاری از سوالات ما را که در سال های بعد بزرگ شده اند، توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In various unrevealed capacities he had come in contact with such people, but always with indiscernible barbed wire between.
[ترجمه گوگل]او با ظرفیت‌های مختلف و نامشخصی با چنین افرادی در تماس بود، اما همیشه با سیم‌های خاردار غیرقابل تشخیصی در بین آنها
[ترجمه ترگمان]او در ظرفیت های گوناگونی که با چنین افرادی تماس گرفته بود، اما همیشه با سیم خاردار احاطه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Shadowed smiles and secrets unrevealed.
[ترجمه گوگل]لبخندهای سایه دار و اسرار فاش نشده است
[ترجمه ترگمان]فاش لبخندی بر لب داشت و رازهای پشت پرده را پنهان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I recall my astonishment when he went into the background with a most brilliant pure blue where I had seen only unrevealed darkness.
[ترجمه گوگل]شگفتی ام را به یاد می آورم وقتی که او با درخشان ترین آبی خالص به پس زمینه رفت، جایی که من فقط تاریکی آشکار را دیده بودم
[ترجمه ترگمان]وقتی در پس زمینه با یک آبی روشن و بی نقص که فقط در تاریکی دیده بودم، وارد شد، حیرت خود را به یاد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the relationship between language proficiency and cultural intelligence is still unrevealed because of the mixed results from empirical researches on that.
[ترجمه گوگل]اما رابطه بین مهارت زبان و هوش فرهنگی به دلیل نتایج مختلط از تحقیقات تجربی در مورد آن هنوز آشکار نشده است
[ترجمه ترگمان]اما رابطه بین مهارت زبانی و هوش فرهنگی هنوز به دلیل نتایج حاصل از تحقیقات تجربی در مورد آن، unrevealed است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The revealed law of God, and the portion of the law of God which is unrevealed, are manifested to men in different ways, or by different sets of signs.
[ترجمه گوگل]شریعت نازل شده خدا، و بخشی از شریعت خدا که آشکار نشده است، به طرق مختلف، یا با مجموعه نشانه های متفاوتی بر مردم آشکار می شود
[ترجمه ترگمان]قانون آشکار خدا و قسمتی از قانون خداوند که unrevealed است به طرق مختلف و یا با مجموعه های مختلف از علائم نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• undiscovered, untold (as of a secret)

پیشنهاد کاربران

بپرس