unresponsiveness

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of responsiveness.

جمله های نمونه

1. Her unresponsiveness failed to cool his ardour.
[ترجمه گوگل]عدم پاسخگویی او نتوانست شور و اشتیاق او را خنک کند
[ترجمه ترگمان]unresponsiveness در این کار موفق نشد شور و شوق او را خنک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such rigidity and unresponsiveness make the efficient use of productive resources unlikely.
[ترجمه گوگل]چنین سخت‌گیری و عدم پاسخگویی، استفاده کارآمد از منابع تولیدی را بعید می‌سازد
[ترجمه ترگمان]چنین انعطاف ناپذیری و unresponsiveness باعث می شود استفاده کارآمد از منابع مفید بعید به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Patient clinical history may include unresponsiveness, seizure, or adjunctive information such as multiple patients from the same household.
[ترجمه گوگل]سابقه بالینی بیمار ممکن است شامل عدم پاسخگویی، تشنج، یا اطلاعات کمکی مانند چندین بیمار از یک خانواده باشد
[ترجمه ترگمان]سابقه بالینی بیمار ممکن است شامل unresponsiveness، توقیف، یا adjunctive اطلاعات مانند چند بیمار از یک خانواده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All this points to the sheer unresponsiveness of much of China's government.
[ترجمه گوگل]همه اینها نشان دهنده عدم پاسخگویی محض بسیاری از دولت چین است
[ترجمه ترگمان]همه این نکات به نقطه اتکای مطلق دولت چین اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Parents often take an autistic's unresponsiveness to be stubbornness; Tito's writings dispel that notion.
[ترجمه گوگل]والدین اغلب عدم پاسخگویی اوتیستیک را لجبازی می دانند نوشته های تیتو این تصور را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]والدین اغلب یک unresponsiveness اوتیسمی را به خود می گیرند؛ تیتو این تفکر را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A state of unresponsiveness to antigenic stimulation.
[ترجمه گوگل]حالت عدم پاسخ به تحریک آنتی ژنی
[ترجمه ترگمان]حالت of به تحریک antigenic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Should fix the unresponsiveness in the controls that some users are experiencing.
[ترجمه گوگل]باید عدم پاسخگویی در کنترل هایی را که برخی از کاربران تجربه می کنند، برطرف کند
[ترجمه ترگمان]باید the را در کنترل هایی تنظیم کنیم که برخی از کاربران تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She began to recover from her numb unresponsiveness after the accident.
[ترجمه گوگل]او پس از تصادف شروع به بهبودی از بی حسی خود کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از تصادف، شروع به بهبود حالش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Check the victim for unresponsiveness .
[ترجمه گوگل]قربانی را برای عدم پاسخگویی بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]قربانی \"unresponsiveness\" رو چک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If the conscious level of the patient is affected - drowsiness, confusion, lethargy and unresponsiveness.
[ترجمه گوگل]اگر سطح هوشیاری بیمار تحت تأثیر قرار گیرد - خواب آلودگی، گیجی، بی حالی و عدم پاسخگویی
[ترجمه ترگمان]اگر سطح آگاهی بیمار تحت تاثیر قرار گیرد - خواب آلودگی، گیجی، رخوت و رخوت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Call 9if your child gets a head injury that's accompanied by unconsciousness, vomiting, unresponsiveness, confusion, or weakness in the limbs.
[ترجمه گوگل]اگر فرزند شما به سر آسیب دید که با بیهوشی، استفراغ، عدم پاسخگویی، گیجی یا ضعف در اندام‌ها همراه است، با شماره 9 تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]اگر کودک دچار آسیب سر می شود و با ناخودآگاه، استفراغ، گیجی، گیجی و یا ضعف در اندام ها همراه می شود، ۹ تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One of the most characteristic features of the chromoblastomycosis is its unresponsiveness to treatment.
[ترجمه گوگل]یکی از بارزترین ویژگی های کروموبلاستومایکوز عدم پاسخگویی آن به درمان است
[ترجمه ترگمان]یکی از ویژگی های مشخصه of، unresponsiveness آن برای درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Inhibition of this pathway results in development of antigen-specific unresponsiveness and clonal anergy .
[ترجمه گوگل]مهار این مسیر منجر به ایجاد عدم پاسخگویی خاص آنتی ژن و آنرژی کلونال می شود
[ترجمه ترگمان]مهار این مسیر منجر به توسعه of های خاص آنتی ژن و غیرجنسی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Your application might be experiencing long pauses or periods of unresponsiveness, and you might want to identify or rule out garbage collection as the cause of the pauses.
[ترجمه گوگل]برنامه شما ممکن است در حال تجربه مکث های طولانی یا دوره های عدم پاسخگویی باشد، و ممکن است بخواهید جمع آوری زباله را به عنوان علت مکث شناسایی یا رد کنید
[ترجمه ترگمان]برنامه شما ممکن است مکث طولانی و یا دوره های طولانی تری را تجربه کند، و ممکن است بخواهید مجموعه زباله را به عنوان علت وقفه شناسایی یا رد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Oral tolerance is a state of antigen-specific immunologic al unresponsiveness that can be induced by oral self or nonself antigens.
[ترجمه گوگل]تحمل خوراکی حالتی از عدم پاسخگویی ایمونولوژیک اختصاصی آنتی ژن است که می تواند توسط آنتی ژن های خود یا غیرخودی خوراکی ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]تحمل شفاهی، حالتی از immunologic - خاص antigen است که می توان آن را با آنتی ژن دهانی یا nonself القا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lack of response

پیشنهاد کاربران

بپرس