unremarked

جمله های نمونه

1. His departure, in fact, went almost unremarked.
[ترجمه گوگل]خروج او، در واقع، تقریباً بدون توجه بود
[ترجمه ترگمان]در واقع، حرکت او تقریبا unremarked بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It did not pass unremarked that three-quarters of the petitions were instituted by women.
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند که سه چهارم دادخواست ها توسط زنان انجام شده است
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه نرسید که سه چهارم دادخواست توسط زنان تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His absence went unremarked .
[ترجمه گوگل]غیبت او بدون توجه بود
[ترجمه ترگمان] غیبت اون از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And, again largely unremarked, it is women who are heading the urbanization of the planet.
[ترجمه گوگل]و باز هم تا حد زیادی ناگفته نماند، این زنان هستند که هدایت شهرنشینی کره زمین را بر عهده دارند
[ترجمه ترگمان]و باز هم تا حد زیادی، این زنان هستند که به سمت شهرنشینی از سیاره می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But they did manage one collective action that ought not go unremarked.
[ترجمه گوگل]اما آنها یک اقدام جمعی را مدیریت کردند که نباید نادیده گرفته شود
[ترجمه ترگمان]اما یک اقدام دسته جمعی را انجام دادند که نباید از آن خارج شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Amelia was a good student, but bright as she was, her strong streak of independence did not go unremarked.
[ترجمه گوگل]آملیا دانش آموز خوبی بود، اما همانطور که او درخشان بود، رگه های قوی او در استقلال بی توجه نبود
[ترجمه ترگمان]نقش آملیا، دانشجوی خوبی بود، اما روشن بود که خط سیر استقلال از آن بیرون نمی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Eliot, who might have defended himself, let Shildon's bitterness go unremarked.
[ترجمه گوگل]الیوت که ممکن بود از خود دفاع می کرد، تلخی شیلدون را نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]الیوت، کسی که ممکنه از خودش دفاع کرده باشه بذار تلخی Shildon از بین بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He now had a fair copy and could slip the letters back unremarked into the London Library Vico.
[ترجمه گوگل]او اکنون یک نسخه عادلانه داشت و می‌توانست نامه‌ها را بدون اشاره به کتابخانه لندن ویکو برگرداند
[ترجمه ترگمان]حالا یک نسخه درست و حسابی داشت و می توانست حروف را دوباره به کتابخانه لندن برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The streets were crowded, and we found ourselves wholly unremarked.
[ترجمه گوگل]خیابان ها شلوغ بود و ما خودمان را کاملاً بی توجه می دیدیم
[ترجمه ترگمان]خیابان ها پر از جمعیت بود و ما خود را کام لا جمع و جور کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unperceived, not commented on; not noticed
if something goes or remains unremarked, nobody notices it; a formal word.
if you do something unremarked, nobody notices you doing it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

ناگفته، مغفول، دور از نظر مانده، اشاره نشده، ذکرنشده، مورد غفلت/بی توجهی واقع شده، فروگذارده، نادیده انگاشته شده، در نظر گرفته نشده

بپرس