unregenerated


معنی: گناهکار، دوباره ساخته نشده، دوباره حیات نیافته، دوباره بنانشده، دوباره تولید نشده
معانی دیگر: گناهکار unregenerate

مترادف ها

گناهکار (صفت)
transgressive, wicked, peccant, criminal, blameworthy, guilty, sinful, unregenerate, unrighteous, unregenerated

دوباره ساخته نشده (صفت)
unregenerate, unregenerated

دوباره حیات نیافته (صفت)
unregenerate, unregenerated

دوباره بنانشده (صفت)
unregenerate, unregenerated

دوباره تولید نشده (صفت)
unregenerate, unregenerated

پیشنهاد کاربران

بپرس