unrefined

/ˌənriˈfaɪnd//ˌʌnrɪˈfaɪnd/

تصفیه نشده، خام، ناهنجار، نامهذب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of refined.
متضاد: elegant, nice
مشابه: barbarous, coarse, crude, earthy, raw, rugged, rustic, vulgar

جمله های نمونه

1. Unrefined carbohydrates include brown rice and other grains.
[ترجمه گوگل]کربوهیدرات های تصفیه نشده شامل برنج قهوه ای و سایر غلات است
[ترجمه ترگمان]کربوهیدرات unrefined شامل برنج قهوه ای و دانه های دیگر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Because they are more slowly metabolised, unrefined foods supply a steady stream of energy throughout the day.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آنها دیرتر متابولیزه می شوند، غذاهای تصفیه نشده جریان ثابتی از انرژی را در طول روز تامین می کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که آن ها آهسته تر شنا می کنند، غذاهای unrefined در طول روز جریان ثابتی از انرژی را تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In 19 150,000 tons of unrefined sugar arrived at the Nord stations, 85 percent of it at La Chapelle-Charbons.
[ترجمه گوگل]در 19، 150000 تن شکر تصفیه نشده به ایستگاه های نورد رسید که 85 درصد آن در La Chapelle-Charbons بود
[ترجمه ترگمان]در ۱۹ هزار تن شکر unrefined به دو ایستگاه Nord رسید که ۸۵ درصد آن در La Chapelle بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mineral traces in unrefined salt can sometimes affect the foods with which they are used.
[ترجمه گوگل]آثار معدنی موجود در نمک تصفیه نشده گاهی اوقات می تواند روی غذاهایی که با آن استفاده می شود تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی در نمک unrefined گاهی اوقات می توانند بر غذاهایی که از آن ها استفاده می شود، تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The modern diabetic diet consists of high unrefined carbohydrate, and fibre, with a low fat content.
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی دیابتی مدرن شامل کربوهیدرات تصفیه نشده بالا و فیبر با محتوای چربی کم است
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی دیابت نوع پیشرفته شامل کربو unrefined بالا و فیبر با محتوای چربی کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unrefined or incompletely refined sugar that still retains some molasses, which imparts a brownish color to it.
[ترجمه گوگل]شکر تصفیه نشده یا ناقص تصفیه شده که هنوز مقداری ملاس را در خود نگه داشته و رنگ قهوه ای به آن می دهد
[ترجمه ترگمان]قند یا قند refined که هنوز برخی ملاس را حفظ می کند، که رنگ قهوه ای را به آن می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unrefined foods, especially those are high in fiber, stimulate appetite - suppressing hormones and make you feel full.
[ترجمه گوگل]غذاهای تصفیه نشده، به ویژه آنهایی که فیبر بالایی دارند، اشتها را تحریک می کنند - هورمون ها را سرکوب می کنند و به شما احساس سیری می دهند
[ترجمه ترگمان]غذاهای unrefined، به خصوص آن هایی که در فیبر بالا هستند، هورمون های suppressing را تحریک می کنند و باعث می شوند که شما احساس کامل بکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Raw chocolate—the unrefined fruit of the cacao tree, without added sugar, milk or vegetable fat—is nutritionally superior to even the highest quality dark chocolate.
[ترجمه گوگل]شکلات خام - میوه تصفیه نشده درخت کاکائو، بدون شکر، شیر یا چربی گیاهی افزوده شده - از نظر تغذیه ای حتی نسبت به با کیفیت ترین شکلات تلخ برتری دارد
[ترجمه ترگمان]شکلات خام - میوه unrefined کاکایو، بدون اضافه کردن شکر، شیر و یا چربی گیاهی، حتی برای بالاترین کیفیت شکلات تاریک بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Diesel fuel is low - grade and comparatively unrefined.
[ترجمه گوگل]سوخت دیزل درجه پایین و نسبتاً تصفیه نشده است
[ترجمه ترگمان]سوخت دیزل با درجه پایین و نسبتا unrefined است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fiber is present in large amounts in unrefined flour, wholemeal bread, fruits and vegetables.
[ترجمه گوگل]فیبر به مقدار زیادی در آرد تصفیه نشده، نان سبوس دار، میوه ها و سبزیجات وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فیبر در مقادیر زیادی از آرد unrefined، نان wholemeal، میوه ها و سبزیجات وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So crude and unrefined as to be lacking in discrimination and sensibility.
[ترجمه گوگل]آنقدر خام و تصفیه نشده که فاقد تبعیض و حساسیت است
[ترجمه ترگمان]چنان خام و unrefined که گویی در معرض تبعیض و حساسیت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But it is present in unrefined flour and of course in vegetables.
[ترجمه گوگل]اما در آرد تصفیه نشده و البته در سبزیجات وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما در آرد unrefined و البته در سبزیجات وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The unrefined nicotine was purified using solvent extraction and the nicotine was refined by a salification reaction of nicotine and palmitic acid.
[ترجمه گوگل]نیکوتین تصفیه نشده با استفاده از استخراج با حلال خالص شد و نیکوتین با واکنش نمکی نیکوتین و اسید پالمیتیک تصفیه شد
[ترجمه ترگمان]نیکوتین unrefined با استفاده از استخراج حلال تصفیه شد و نیکوتین از طریق واکنش salification نیکوتین و اسید palmitic تصفیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although it is often vulgar and unrefined, its implied meaning can be both deep and eloquent.
[ترجمه گوگل]اگرچه اغلب مبتذل و تصفیه نشده است، اما معنای ضمنی آن می تواند هم عمیق و هم گویا باشد
[ترجمه ترگمان]اگر چه اغلب مبتذل و مبتذل است، معنای ضمنی آن می تواند هم عمیق و هم فصیح باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not purified; vulgar, crude, coarse, uncultured, unpolished
an unrefined food or other substance is in its natural state and has not been processed.
unrefined people have poor manners; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

ناپالوده. [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) غیرمصفی. غیرمروق. صافی نکرده. تصفیه نشده. مقابل پالوده. رجوع به پالوده شود: شهد، انگبین ناپالوده. ( مهذب الاسماء ) .
بیشعورانه؛ بیفرهنگانه
بی فرهنگی
نابهنجار. خام

بپرس