unredeemable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of redeemable.

انگلیسی به انگلیسی

• unable to be ransomed; unable to be saved

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
غیرقابل جبران / نابخشودنی / اصلاح ناپذیر / بی ارزش برای بازخرید
در زبان محاوره ای:
هیچ جوره درست نمی شه، دیگه نمی شه جبرانش کرد، قابل بخشش نیست، افتضاحه
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( اخلاقی – منفی ) :**
کسی یا چیزی که آن قدر بد، آسیب زننده یا فاسد است که دیگر قابل اصلاح یا بخشش نیست
مثال: His actions were cruel and unredeemable.
رفتارش بی رحمانه و نابخشودنی بود.
2. ** ( مالی – اقتصادی ) :**
اوراق یا کوپن هایی که دیگر قابل بازخرید یا استفاده نیستند
مثال: The voucher expired and became unredeemable.
کوپن منقضی شد و دیگه قابل استفاده نبود.
3. ** ( استعاری – فرهنگی یا ادبی ) :**
برای توصیف موقعیت، شخصیت یا تصمیمی که به قدری خراب یا منفی ست که امیدی به اصلاحش نیست
مثال: The villain was portrayed as truly unredeemable.
شخصیت منفی کاملاً غیرقابل اصلاح نشون داده شده بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
irredeemable – hopeless – unforgivable – lost – beyond saving – incorrigible

غیرقابل بازخرید، برگشت ناپذیر، غیرقابل پس گرفتن
سربه راه ناشدنی
رهنمون ناپذیر_ هدایت ناپذیر، پند ناپذیر