unreconstructed

/ˌʌnrikənˈstrəktəd//ˌʌnriːkənˈstrʌktɪd/

بازسازی نشده، کهنه پرست

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: unable or unwilling, often defiantly so, to adjust to a new social, political, or economic order.

جمله های نمونه

1. She describes herself as an unreconstructed feminist.
[ترجمه گوگل]او خود را یک فمینیست بازسازی نشده توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]او خود را به عنوان یک فمینیست unreconstructed توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She accused him of being an unreconstructed male chauvinist.
[ترجمه گوگل]او او را متهم کرد که یک شوونیست مرد بازسازی نشده است
[ترجمه ترگمان]به او تهمت می زد که یک کار بسیار خوب و chauvinist است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Struggling with this recalcitrant material, the director, an unreconstructed romantic, slapped on the atmosphere with a lavish hand.
[ترجمه گوگل]کارگردان رمانتیک بازسازی نشده که با این مواد سرکش دست و پنجه نرم می کند، با دستی مجلل به فضا سیلی می زند
[ترجمه ترگمان]کارگردان، که با این مواد مقاوم در کش مکش بود، با دستی پر زرق و برق به جو کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Not even the most unreconstructed Keynesian would ever claim that the General Theory was an easy read.
[ترجمه گوگل]حتی بازسازی‌نشده‌ترین کینزی‌ها هرگز ادعا نمی‌کنند که تئوری عمومی به راحتی قابل خواندن است
[ترجمه ترگمان]حتی the unreconstructed هم نمی توانست ادعا کند که این نظریه عمومی یک قرائت ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Among historical colleagues, Thatcherite Tories and unreconstructed Marxists alike are firmly snubbed.
[ترجمه گوگل]در میان همکاران تاریخی، محافظه‌کاران تاچری و مارکسیست‌های بازسازی‌نشده به‌طور قاطعانه مورد انتقاد قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]در میان همکاران تاریخی، Tories Thatcherite و unreconstructed مارکسیست های، بشدت سرزنش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was the unreconstructed Communists who continued in charge.
[ترجمه گوگل]این کمونیست‌های بازسازی‌نشده بودند که رهبری را ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]کمونیست ها می گفتند که کمونیست ها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pottz marks a reversion to unreconstructed virility symbol.
[ترجمه گوگل]پوتز نشان دهنده بازگشت به نماد مردانگی بازسازی نشده است
[ترجمه ترگمان]فکر کردن به قدرت فکر کردن به قدرت مردانگی تو بستگی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Peasants are still unreconstructed small capitalists at heart.
[ترجمه گوگل]دهقانان هنوز در قلب سرمایه داران کوچک بازسازی نشده هستند
[ترجمه ترگمان]دهقان ها هنوز unreconstructed small
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are probably more unreconstructed southerners than one would like to admit.
[ترجمه گوگل]احتمالاً جنوبی‌های بازسازی‌نشده بیشتر از آن چیزی هستند که کسی بخواهد اعتراف کند
[ترجمه ترگمان]احتمالا بیش از یک نفر از اهالی جنوب تمایل دارند اعتراف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is full of new unreconstructed collision, conflict and argue.
[ترجمه گوگل]مملو از برخوردها، درگیری ها و مشاجرات بازسازی نشده جدید است
[ترجمه ترگمان]آن پر از برخورد unreconstructed جدید، درگیری و بحث است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr Papandreou's Pasok, embittered and demoralised, remains unable to evolve from unreconstructed popularism and anti-right rhetoric.
[ترجمه گوگل]پاسوک آقای پاپاندرو، تلخ و تضعیف شده، همچنان قادر به تکامل از محبوبیت بازسازی نشده و لفاظی های ضد راست نیست
[ترجمه ترگمان]آقای پاپاندرو روحیه خود را درهم شکسته و روحیه خود را از دست داده است و هنوز نتوانسته است از شعارهای unreconstructed و شعارهای ضد راست منحرف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr Prescott's punch reminded voters that he was irascible and unreconstructed.
[ترجمه گوگل]مشت آقای پرسکات به رای دهندگان یادآوری کرد که او عصبانی و بازسازی نشده است
[ترجمه ترگمان]پانچ آقای پرسکات به رای دهندگان یادآوری کرد که او irascible و unreconstructed است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the figure of the coltish, resolute Sigourney Weaver, Alien may just be the film that overhauled the old, unreconstructed horror genre and dared to put a woman centre-stage.
[ترجمه گوگل]در شکل سیگورنی ویور دمدمی مزاج و مصمم، بیگانه ممکن است فیلمی باشد که ژانر ترسناک قدیمی و بازسازی نشده را بازسازی کرد و جرأت کرد یک زن را در مرکز صحنه قرار دهد
[ترجمه ترگمان]بیگانه ویور، بیگانه با عزمی راسخ، می تواند تنها فیلمی باشد که سبک وحشت قدیم و unreconstructed را بهبود داد و جرات کرد که یک زن مرکز زن ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unlike 'love' and 'commitment', the words 'relationship satisfaction' are unlikely to strike fear into the heart of the unreconstructed man (or reconstructed woman).
[ترجمه گوگل]بر خلاف "عشق" و "تعهد"، کلمات "رضایت از رابطه" بعید است که ترس را در قلب مرد بازسازی نشده (یا زن بازسازی شده) ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]برخلاف عشق و تعهد، بعید است که کلمات رضایت رابطه به قلب مرد unreconstructed (یا زن بازسازی شده)دست بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• steadfast in outdated opinions or beliefs; not rebuilt; (american history) not accepting the reconstruction after the civil war (of the southern states)
if you describe systems, beliefs, policies, or people as unreconstructed, you mean that they have not changed at all, in spite of new ideas and circumstances; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

در مورد جوامع کهنه پرست و جوامعی که حقوق انسان ها و خصوصا زنان در آن رعایت نمی شود.

بپرس