unrecognised

جمله های نمونه

1. He is believed to have worked unrecognised as a doorman at East End clubs.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که او به عنوان دروازه بان در باشگاه های ایست اند کار کرده است
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این است که او به عنوان دربان در باشگاه های ایست بازرسی در شرق به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There really is a wealth of unrecognised talent out there.
[ترجمه گوگل]واقعاً انبوهی از استعدادهای ناشناخته وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در آنجا واقعا یک ثروت به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hard work and talent so often go unrecognised and unrewarded.
[ترجمه گوگل]کار سخت و استعداد اغلب ناشناخته و بدون پاداش می ماند
[ترجمه ترگمان]کار و استعداد سخت اغلب به رسمیت شناخته نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Second, if the condition goes unrecognised, or is incorrectly treated, irreversible damage may occur.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، اگر شرایط ناشناخته بماند، یا به طور نادرست درمان شود، ممکن است آسیب جبران ناپذیری رخ دهد
[ترجمه ترگمان]دوم، اگر شرایط به رسمیت شناخته نشده باشد، یا به طور نادرست درمان شود، ممکن است آسیب برگشت ناپذیر رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This remarkable feat of arms is largely unrecognised.
[ترجمه گوگل]این شاهکار تسلیحاتی قابل توجه تا حد زیادی ناشناخته است
[ترجمه ترگمان]این شاهکار شگفت انگیز سلاح به طور گسترده به رسمیت شناخته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If excellence is unrecognised, the culture is doubly impoverished.
[ترجمه گوگل]اگر تعالی به رسمیت شناخته نشود، فرهنگ مضاعف فقیر می شود
[ترجمه ترگمان]اگر برتری به رسمیت شناخته نشده باشد، فرهنگ به شدت فقیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Such experiences often go unrecognised in the workplace.
[ترجمه گوگل]چنین تجربیاتی اغلب در محل کار ناشناخته می مانند
[ترجمه ترگمان]چنین تجربیاتی اغلب در محل کار به رسمیت شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This theme has gone largely unrecognised by contemporary social theory, including urban and regional sociology.
[ترجمه گوگل]این موضوع تا حد زیادی توسط نظریه اجتماعی معاصر، از جمله جامعه شناسی شهری و منطقه ای ناشناخته مانده است
[ترجمه ترگمان]این موضوع تا حد زیادی توسط نظریه اجتماعی معاصر، از جمله جامعه شناسی شهری و منطقه ای به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Faecal occult blood studies have also uncovered previously unrecognised cases of ulcerative colitis.
[ترجمه گوگل]مطالعات خون مخفی مدفوع نیز موارد ناشناخته قبلی کولیت اولسراتیو را کشف کرده است
[ترجمه ترگمان]مطالعات مربوط به خون پنهان همچنین موارد به رسمیت شناخته نشده ulcerative colitis را کشف کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The glory should go to those who go unrecognised behind the scenes.
[ترجمه گوگل]افتخار باید نصیب کسانی شود که در پشت صحنه ناشناس می مانند
[ترجمه ترگمان]افتخار نصیب کسانی می شود که پشت صحنه به رسمیت شناخته نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unrecognised by fellow diners, he could not overhearing the conversation of two women sitting nearby.
[ترجمه گوگل]او که توسط همسفرانش تشخیص داده نمی شد، نمی توانست صحبت دو زن را که در آن نزدیکی نشسته بودند، بشنود
[ترجمه ترگمان]کسانی که سر میز غذا نشسته بودند، صدای گفتگوی دو زن را می شنید که در آن نزدیکی نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There must be many vases, bowls or bottles sitting unrecognised in people's homes.
[ترجمه گوگل]باید گلدان ها، کاسه ها یا بطری های زیادی در خانه های مردم نشسته باشد
[ترجمه ترگمان]باید گلدان، کاسه یا بطری وجود داشته باشد که در خانه های مردم به رسمیت شناخته نشده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Local authorities are likely to refuse to hire facilities to unrecognised martial arts organisations.
[ترجمه گوگل]مقامات محلی احتمالاً از استخدام امکانات به سازمان‌های هنرهای رزمی ناشناس امتناع می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی احتمالا از استخدام تسهیلات به رسمیت شناخته نشده سازمان های هنرهای رزمی امتناع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many nurses in small community hospitals have been working as ENPs, unrecognised and unrewarded, for many years.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پرستاران در بیمارستان‌های اجتماعی کوچک سال‌هاست که به‌عنوان ENP کار می‌کنند، ناشناخته و بدون پاداش
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پرستاران در بیمارستان های کوچک به عنوان ENPs، به رسمیت شناخته نشده و unrewarded کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not recognized; unacknowledged; not identified (also unrecognized)

پیشنهاد کاربران

بپرس