unready

/ʌnˈredi//ʌnˈredi/

معنی: مردد، کند، غیر اماده، نامهیا، حاضر نشده
معانی دیگر: ناآماده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: unreadier, unreadiest
مشتقات: unreadily (adv.), unreadiness (n.)
(1) تعریف: not prepared for some action or undertaking.
متضاد: ready

- He was unready to give his speech.
[ترجمه گوگل] او برای ایراد سخنرانی آماده نبود
[ترجمه ترگمان] حاضر نبود سخنرانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not in an appropriate mental or emotional state to do something or face something.
متضاد: ready
مشابه: off guard

- The troops were unready to face the enemy.
[ترجمه گوگل] نیروها برای رویارویی با دشمن آماده نبودند
[ترجمه ترگمان] سربازان حاضر بودند با دشمن روبرو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She may feel unready for the responsibilities of parenthood.
[ترجمه گوگل]او ممکن است احساس کند برای مسئولیت های والدینی آماده نیست
[ترجمه ترگمان]او ممکن است احساس گناه کند و مسئولیت والدین را بر عهده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Its first function is to foster an unready psyche to maturity, preparing it to face its world.
[ترجمه گوگل]اولین کارکرد آن پرورش یک روان ناآماده به بلوغ است و آن را برای رویارویی با دنیای خود آماده می کند
[ترجمه ترگمان]اولین وظیفه آن، پرورش یک ذهن unready به بلوغ است و آن را برای مواجهه با جهان خود آماده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This machine is still unready for use.
[ترجمه گوگل]این دستگاه هنوز برای استفاده آماده نیست
[ترجمه ترگمان]این دستگاه هنوز برای استفاده مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You are always unready to leave on time.
[ترجمه گوگل]شما همیشه برای رفتن به موقع آماده نیستید
[ترجمه ترگمان]تو همیشه حاضر نیستی به موقع از اینجا بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With Irollan unready, Findan must to cross the border and risk all - out war the Griffin Empire.
[ترجمه گوگل]در حالی که آیرولان آماده نیست، فایندان باید از مرز عبور کند و به خطر بیفتد - با امپراتوری گریفین جنگ کند
[ترجمه ترگمان]با Irollan unready، Findan باید از مرز عبور کرده و سراسر جنگ گریفین را به خطر بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She cursed her unready tongue.
[ترجمه گوگل]به زبان ناآمادش فحش داد
[ترجمه ترگمان]او با unready unready را نفرین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "It means that children develop sexually much earlier, " Stanhope says. "They are physically ready for sexual reproduction but mentally completely unready. "
[ترجمه گوگل]استانهوپ می گوید: «این بدان معناست که کودکان خیلی زودتر از نظر جنسی رشد می کنند "آنها از نظر جسمی برای تولید مثل جنسی آماده هستند اما از نظر ذهنی کاملاً آماده نیستند "
[ترجمه ترگمان]استنهوپ می گوید: \" این به این معنی است که کودکان خیلی زودتر از نظر جنسی رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مردد (صفت)
acatalectic, hesitant, wavering, hesitating, uncertain, unsure, half-hearted, irresolute, unready, vacillatory

کند (صفت)
late, tardy, heavy, slack, dull, slow, lagging, blate, sluggish, blunt, lazy, loggy, logy, dilatory, unapt, unready, leaden, low-speed, snail-paced

غیر اماده (صفت)
insusceptible, unready

نامهیا (صفت)
unready

حاضر نشده (صفت)
unready

انگلیسی به انگلیسی

• not prepared, not ready

پیشنهاد کاربران

ناکارآمد، بدون کارایی
ill - prepared
بدون آمادگی، نسنجیده

بپرس