unread

/ənˈred//ʌnˈred/

معنی: بی سواد، خوانده نشده، قرائت نشده
معانی دیگر: (کتاب و غیره) نخوانده، (آدم) کم مطالعه، کم خوانده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not read, as a book.

(2) تعریف: not knowledgeable because of not having done much reading; uneducated; ignorant.

جمله های نمونه

1. The books sat unread on the shelf for years.
[ترجمه گوگل]کتاب ها سال ها ناخوانده روی قفسه نشستند
[ترجمه ترگمان]کتاب ها سال ها در قفسه کتاب نخوانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All his unpublished writing should be destroyed unread.
[ترجمه گوگل]تمام نوشته های منتشر نشده او خوانده نشده باید نابود شود
[ترجمه ترگمان]تمام نوشته های منتشر نشده او نباید نادیده گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I returned the books to the library unread.
[ترجمه گوگل]کتابها را نخوانده به کتابخانه برگرداندم
[ترجمه ترگمان]کتاب ها را به کتابخانه بازگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She appropriated my unread newspaper and never returned it.
[ترجمه گوگل]روزنامه نخوانده ام را تصاحب کرد و هرگز آن را پس نداد
[ترجمه ترگمان]اون روزنامه خونده منو ضبط کرده و هیچ وقت برنگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The system automatically purges unread emails after two weeks.
[ترجمه گوگل]این سیستم به طور خودکار ایمیل های خوانده نشده را پس از دو هفته پاک می کند
[ترجمه ترگمان]این سیستم به طور اتوماتیک emails را پس از دو هفته purges می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He caught up on months of unread periodicals.
[ترجمه گوگل]او ماه‌ها مجلات خوانده نشده را دنبال می‌کرد
[ترجمه ترگمان]ماه ها up خونده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Three wonderful? often unread? novels about newspapers still are waiting for proper film treatment.
[ترجمه گوگل]سه فوق العاده؟ اغلب خوانده نشده؟ رمان‌های مربوط به روزنامه‌ها هنوز منتظر برخورد مناسب با فیلم هستند
[ترجمه ترگمان]سه نفر فوق العاده؟ اغلب نخوانده است؟ رمان های مربوط به روزنامه هنوز منتظر برخورد مناسب فیلم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In fact, I would not have disturbed those unread pages for the world.
[ترجمه گوگل]در واقع، من آن صفحات خوانده نشده را برای دنیا مزاحم نمی کردم
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، من صفحات unread را برای جهان آشفته نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Often they will be left totally unread, unless and until a dispute arises.
[ترجمه گوگل]اغلب آنها کاملا خوانده نمی شوند، مگر اینکه و تا زمانی که اختلافی ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها کاملا نخوانده می مانند مگر این که تا زمانی که اختلافی بروز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The manuscript was returned unread.
[ترجمه گوگل]دست نوشته خوانده نشده برگردانده شد
[ترجمه ترگمان]دست نوشت دوباره خوانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was a pile of unread mail on his desk.
[ترجمه گوگل]روی میزش انبوهی از نامه های خوانده نشده بود
[ترجمه ترگمان]یه مشت نامه خونده نشده روی میزش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This image from the MSDN documentation shows unread messages in a Twitter feed.
[ترجمه گوگل]این تصویر از اسناد MSDN پیام های خوانده نشده را در فید توییتر نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این تصویر از مستندات MSDN، پیغام های خوانده را در فید تویی تر نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You've now disabled the unread mail message count in Windows XP!
[ترجمه گوگل]شما اکنون تعداد پیام های خوانده نشده را در ویندوز XP غیرفعال کرده اید!
[ترجمه ترگمان]شما در حال حاضر پیغام نامه ناخوانده را در ویندوز XP disabled!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Like New: An apparently unread copy in perfect condition.
[ترجمه گوگل]مانند جدید: یک نسخه به ظاهر خوانده نشده در شرایط عالی
[ترجمه ترگمان]مانند جدید: یک کپی بدون کتاب در شرایط کامل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Every year, ties go unworn and books unread.
[ترجمه گوگل]هر سال کراوات ها نخورده و کتاب ها خوانده نمی شوند
[ترجمه ترگمان]هر سال، ties unworn و کتاب خوانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی سواد (صفت)
analphabetic, illiterate, unlettered, lowbrow, unread

خوانده نشده (صفت)
unread, unsung

قرائت نشده (صفت)
unread

انگلیسی به انگلیسی

• not read; not having read a lot
if you describe a book or other piece of writing as unread, you mean that you or other people have not read it.

پیشنهاد کاربران

بپرس