unprovable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of provable.

جمله های نمونه

1. Such a contention is, of course, unprovable, since all the evidence is circumstantial and associative.
[ترجمه گوگل]چنین استدلالی البته غیرقابل اثبات است، زیرا همه شواهد و مدارک غیرمستقیم و مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]البته این بحث و جدل از آن زمان به بعد است که همه شواهد بر مبنای circumstantial و associative است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was both unproved and unprovable.
[ترجمه گوگل]هم اثبات نشدنی بود و هم غیر قابل اثبات
[ترجمه ترگمان]هم ون unproved و هم unprovable بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This thesis is unprovable, of course.
[ترجمه گوگل]این تز البته غیر قابل اثبات است
[ترجمه ترگمان]البته این پایان نامه unprovable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Are scientific claims in some sense as unprovable as religious ones?
[ترجمه گوگل]آیا ادعاهای علمی به نوعی به اندازه ادعاهای مذهبی غیرقابل اثبات هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا ادعای علمی در برخی از معانی به عنوان unprovable مذهبی وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Scientific laws are testable in spite of being unprovable.
[ترجمه گوگل]قوانین علمی علیرغم غیرقابل اثبات بودن قابل آزمایش هستند
[ترجمه ترگمان]قوانین علمی علی رغم of بودن، قابل آزمایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was unprovable of course, but in provable instances the readings had shown themselves to be honest if not infallible.
[ترجمه گوگل]البته غیرقابل اثبات بود، اما در موارد قابل اثبات، قرائت‌ها خود را صادقانه نشان می‌دادند
[ترجمه ترگمان]البته، اما در موارد قابل اثبات، خوانش ها ثابت کرده بودند که اگر خطاناپذیر باشد، خوانش ها صادق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Access to files sometimes leads people to worry that they will be sued if the record contains unprovable statements.
[ترجمه گوگل]دسترسی به فایل‌ها گاهی اوقات مردم را نگران می‌کند که در صورت وجود اظهارات غیرقابل اثبات، از آنها شکایت شود
[ترجمه ترگمان]دسترسی به پرونده ها گاهی منجر به نگرانی مردم می شود اگر پرونده حاوی اظهارات unprovable باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Characterized by an authoritative, arrogant assertion of unproved or unprovable principles.
[ترجمه گوگل]با ادعای مقتدرانه و متکبرانه اصول اثبات نشده یا غیرقابل اثبات مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]ادعای غرور آمیز و authoritative از اصول unproved یا اصول اخلاقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If Popper is right, scientific theories are not only equally unprovable but also equally improbable.
[ترجمه گوگل]اگر پوپر درست می گوید، نظریه های علمی نه تنها به همان اندازه غیرقابل اثبات هستند، بلکه به همان اندازه غیرمحتمل هستند
[ترجمه ترگمان]اگر حق با Popper درست باشد، نظریه های علمی به همان اندازه متناقض نیستند، بلکه به همان اندازه غیر محتمل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All is theory, virtual reality, consciousness, and for the most part unprovable - subject to the interpretation of the researcher or experiencer.
[ترجمه گوگل]همه اینها تئوری، واقعیت مجازی، آگاهی و در اکثر موارد غیرقابل اثبات است - منوط به تفسیر محقق یا تجربه‌گر
[ترجمه ترگمان]همه این تیوری، واقعیت مجازی، آگاهی، و برای اکثر بخش های تابع تفسیر محقق یا experiencer است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Bible is so much an article of faith, so laden with unprovable events and legends, he contended in 192 that "we can now know almost nothing concerning the life and personality of Jesus. "
[ترجمه گوگل]او در سال 192 اظهار داشت که "اکنون تقریباً هیچ چیز در مورد زندگی و شخصیت عیسی نمی‌دانیم "
[ترجمه ترگمان]وی در سال ۱۹۲ اظهار داشت: \"انجیل به قدری از ایمان است که مملو از حوادث و افسانه های unprovable است و در سال ۱۹۲ اظهار داشت:\" اکنون ما تقریبا نمی توانیم چیزی در رابطه با زندگی و شخصیت مسیح بدانیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You shouldn't worry about NDAs because they're mostly unenforceable or unprovable anyways.
[ترجمه گوگل]شما نباید نگران NDA ها باشید زیرا به هر حال آنها عمدتا غیر قابل اجرا یا غیر قابل اثبات هستند
[ترجمه ترگمان]در هر حال، تو نباید نگران این موضوع باشی چون بیشتر از unenforceable یا unprovable
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A leap of faith, in its most commonly used meaning, is the act of believing in or accepting something intangible or unprovable, or without empirical evidence.
[ترجمه گوگل]جهش ایمان، در متداول‌ترین معنایی که استفاده می‌شود، عبارت است از باور یا پذیرش چیزی غیرقابل لمس یا غیرقابل اثبات، یا بدون شواهد تجربی
[ترجمه ترگمان]یک جهش از ایمان، در کلی ترین معنای آن، عمل باور به یا پذیرش چیزی نامشهود یا غیر محسوس، و یا بدون مدرک تجربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Given any finite set of axioms, we have an infinite number of truths that are unprovable in that system.
[ترجمه گوگل]با توجه به هر مجموعه محدودی از بدیهیات، ما بی نهایت حقایق داریم که در آن سیستم غیرقابل اثبات هستند
[ترجمه ترگمان]با توجه به هر مجموعه متناهی از قواعد کلی، ما دارای تعداد نامحدودی از حقایق هستیم که در آن سیستم مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] غر قابل اثبات، اثبات نشدنی

انگلیسی به انگلیسی

• cannot be proven

پیشنهاد کاربران

بپرس