unpropitious

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of propitious.
متضاد: propitious
مشابه: hostile, unlucky

انگلیسی به انگلیسی

• not propitious, not favorable

پیشنهاد کاربران

انجام نشدنی؛ غیر محتمل
نامیمون، غیرخجسته، بدیمن
adjective: ( of a circumstance ) with little chance of success

بپرس