unprofitable

/ənˈprɑːfətəbl̩//ʌnˈprɒfɪtəbl̩/

معنی: بی ثمر، بی سود
معانی دیگر: غیرقابل استفاده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unprofitably (adv.)
• : تعریف: not resulting in any advantage, gain, or profit.
متضاد: lucrative, profitable

جمله های نمونه

1. Unprofitable eloquence is like the cypress, which is great and tall, but bears no fruit.
[ترجمه گوگل]فصاحت بی منفعت مانند سرو است که بزرگ و بلند است ولی ثمر نمی دهد
[ترجمه ترگمان]این سرو فصاحت همچون the است که بزرگ و بلند است، اما میوه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The newspaper is believed to have been unprofitable for at least the past decade.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که این روزنامه حداقل در دهه گذشته بی‌سود بوده است
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این است که این روزنامه برای حداقل ده سال گذشته مقرون به صرفه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is an unprofitable discussion. Our standpoints are too different.
[ترجمه گوگل]این یک بحث بی سود است دیدگاه های ما خیلی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]این بحث بی فایده است نظرات ما بسیار متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After John found farming unprofitable, he moved to town and turned his hand to carpentry.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه جان کشاورزی را زیان آور دانست، به شهر نقل مکان کرد و دست خود را به نجاری روی آورد
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه جان farming را بی ثمر یافت، به شهر رفت و دست خود را به نجاری تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The survival package involves selling off the unprofitable parts of the troubled company.
[ترجمه گوگل]بسته بقا شامل فروختن بخش های زیان آور شرکت مشکل دار است
[ترجمه ترگمان]بسته بقا، فروش بخش های unprofitable این شرکت مشکل دار را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It would be unprofitable to pursue this argument any further.
[ترجمه گوگل]ادامه این بحث بیشتر از این بی فایده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]دنبال کردن این بحث بی فایده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The government can't bail out every unprofitable state enterprise.
[ترجمه گوگل]دولت نمی تواند هر بنگاه دولتی زیان ده را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]دولت نمی تواند هر گونه شرکت دولتی unprofitable را به قید وثیقه آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A market share that is unprofitable does not signify a successful investment. hidden costs 166 Here the investment seems simple at first.
[ترجمه گوگل]سهم بازاری که سودآور نباشد به معنای سرمایه گذاری موفق نیست هزینه های پنهان 166 در اینجا سرمایه گذاری در ابتدا ساده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]سهم بازار که unprofitable است، یک سرمایه گذاری موفقیت آمیز را به خود اختصاص نمی دهد در اینجا در ابتدا به نظر ساده می رسد که سرمایه گذاری در ابتدا ساده به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I stopped this unprofitable growth just in time.
[ترجمه گوگل]من این رشد بی‌سود را به موقع متوقف کردم
[ترجمه ترگمان]این رشد اقتصادی را فقط به موقع متوقف کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No wonder brewers find themselves with unprofitable outlets in such areas, whatever pub concept they apply to them.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که آبجوسازان در چنین مناطقی، هر مفهومی که برای میخانه به کار می‌برند، خود را با فروشگاه‌های بی‌سود می‌بینند
[ترجمه ترگمان]هیچ تعجبی brewers که خود را با خروجی های بدون سود در چنین مناطقی پیدا کنند، چه زمین هایی که آن ها برای آن ها استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unprofitable flight routes have been axed as recession hits the aviation industry.
[ترجمه گوگل]مسیرهای پروازی غیرمنفعت به دلیل رکود در صنعت هوانوردی حذف شده اند
[ترجمه ترگمان]مسیرهای پروازی unprofitable به عنوان رکود در صنعت هوانوردی اخراج شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It simultaneously deprives unprofitable industries of scarce resources.
[ترجمه گوگل]این امر به طور همزمان صنایع زیان آور را از منابع کمیاب محروم می کند
[ترجمه ترگمان]آن به طور همزمان صنایع unprofitable از منابع کمیاب را محروم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The moment it becomes unprofitable to do so, there is no doubt in my mind that the tree-farmers will abandon these forests.
[ترجمه گوگل]لحظه ای که انجام این کار زیان آور می شود، شکی در ذهن من نیست که کشاورزان درخت این جنگل ها را رها خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر هیچ شکی در ذهن من نیست که درخت - کشاورزان این جنگل ها را رها خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The day proved frustratingly unprofitable.
[ترجمه گوگل]روز به طرز ناامیدکننده ای بی سود بود
[ترجمه ترگمان]آن روز معلوم شد که این کار بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی ثمر (صفت)
abortive, fruitless, barren, unprofitable, gaunt, unfruitful, acarpous

بی سود (صفت)
unprofitable, bootless, profitless, otiose

انگلیسی به انگلیسی

• not producing a profit; not beneficial
unprofitable things do not make any profit or do not make enough profit.

پیشنهاد کاربران

بپرس