unprintable

/ənˈprɪntəbl̩//ʌnˈprɪntəbl̩/

معنی: غیرقابل چاپ، چاپ نشدنی
معانی دیگر: چاپ نکردنی یا نشدنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not acceptable for printing or publication, as because of obscenity or other offensive material.

جمله های نمونه

1. The taxi driver entertained us with unprintable observations/remarks/views about government ministers all the way to the airport.
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی تا فرودگاه با مشاهدات/ اظهارات/ دیدگاه های غیرقابل چاپ درباره وزرای دولت ما را سرگرم کرد
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی ما را با مشاهدات و نظرات آن ها در مورد وزیران دولت در تمام طول راه به فرودگاه سرگرم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But some dissenting comments made in private were unprintable.
[ترجمه گوگل]اما برخی از نظرات مخالف که به صورت خصوصی ارائه شده بودند غیرقابل چاپ بودند
[ترجمه ترگمان]اما برخی از نظرات مخالفی که در خلوت تشکیل می شد، قابل چاپ نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her reply was unprintable.
[ترجمه گوگل]پاسخ او غیرقابل چاپ بود
[ترجمه ترگمان]Her غیرقابل چاپ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You cannot edit the unprintable area for this paper.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید ناحیه غیر قابل چاپ را برای این مقاله ویرایش کنید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید منطقه unprintable را برای این مقاله ویرایش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He said something unprintable and vile, but addressed to no one.
[ترجمه گوگل]او چیزی غیرقابل چاپ و زشت گفت، اما خطاب به کسی نبود
[ترجمه ترگمان]چیزی unprintable و پست گفت، اما خطاب به هیچ کس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You cannot edit the unprintable area when you are using a custom paper size.
[ترجمه گوگل]وقتی از اندازه کاغذ سفارشی استفاده می کنید، نمی توانید ناحیه غیر قابل چاپ را ویرایش کنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که از یک اندازه کاغذ رسم استفاده می کنید نمی توانید آن ناحیه قابل چاپ را ویرایش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm afraid that my views on their private life are unprintable!
[ترجمه گوگل]می ترسم دیدگاه من در مورد زندگی خصوصی آنها غیرقابل چاپ باشد!
[ترجمه ترگمان]متاسفانه نظرات من در زندگی خصوصی آن ها چاپ نشدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most of what she said in the interview was unprintable.
[ترجمه گوگل]بیشتر آنچه او در مصاحبه گفت غیرقابل چاپ بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر آنچه که وی در مصاحبه گفته بود، قابل چاپ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Along the way they intend to write a book of their experiences, most of which will undoubtedly be totally unprintable.
[ترجمه گوگل]در این مسیر قصد دارند کتابی از تجربیات خود بنویسند که بدون شک اکثر آنها کاملا غیر قابل چاپ خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در طول راه، آن ها قصد دارند یک کتاب از تجربیات خود را بنویسند که بسیاری از آن ها بدون شک به طور کامل قابل چاپ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Chief McNally admits he's been called many things, some of them unprintable.
[ترجمه گوگل]رئیس مک نالی اعتراف می کند که چیزهای زیادی به او گفته می شود، برخی از آنها غیرقابل چاپ است
[ترجمه ترگمان]مک نالی اقرار کرد که او بسیاری از چیزها را خوانده و برخی از آن ها هم قابل چاپ نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر قابل چاپ (صفت)
unprintable

چاپ نشدنی (صفت)
unprintable

انگلیسی به انگلیسی

• unfit for printing, unable to be printed
if you describe something that someone said or did as unprintable, you mean that it is so rude or shocking that you do not want to write or say exactly what it was.

پیشنهاد کاربران

حرف زشت و دری وری. غیر قابل چاپ. فحش هم معنی میده

بپرس