1. Although she was wealthy, she lived in an unpretentious house.
[ترجمه گوگل]اگرچه او ثروتمند بود، اما در خانه ای بی تکلف زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]اگر چه او ثروتمند بود در یک خانه unpretentious زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The Tides Inn is both comfortable and unpretentious.
[ترجمه گوگل]مسافرخانه تایدز هم راحت و هم بی تکلف است
[ترجمه ترگمان]هتل جزر و مد هر دو بی تکلف و بی تکلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The book is unpretentious; it can present names without dropping them, and the tone is contagiously warm.
[ترجمه گوگل]کتاب بی تکلف است می تواند اسامی را بدون انداختن آنها ارائه دهد و لحن به طور مسری گرم است
[ترجمه ترگمان]این کتاب فروتن است؛ می تواند اسامی را بدون اینکه آن ها را رها کند وجود داشته باشد، و لحن آن بسیار گرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The food is delicious and unpretentious.
5. She managed to impart great elegance to the unpretentious dress she was wearing.
[ترجمه گوگل]او توانست ظرافت زیادی را به لباس بی تکلفی که پوشیده بود ببخشد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد آن لباس ساده ای را که پوشیده بود پر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His early sketches are raw and unpretentious.
[ترجمه گوگل]طرح های اولیه او خام و بی تکلف هستند
[ترجمه ترگمان]طرح های اولیه او خام و فروتن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A lot of his films were unpretentious junk, but they made money and Nicholson and others came along in the slipstream.
[ترجمه گوگل]بسیاری از فیلم های او آشغال های بی تکلف بودند، اما آنها پول درآوردند و نیکلسون و دیگران در جریان اشتباه قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فیلم های او بی ارزش بودند، اما پول می گرفتند و نیکلسون و بقیه در مسیر حرکت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The unpretentious aspect of this undertaking is important to an uninhibited approach.
[ترجمه گوگل]جنبه بی تکلف این تعهد برای یک رویکرد مهارنشدنی مهم است
[ترجمه ترگمان]جنبه بی تکلف این تعهد برای یک رویکرد uninhibited مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The quotation propelled an unpretentious poet called Minnie Haskins blinking into the light.
[ترجمه گوگل]این نقل قول باعث شد شاعری بی تکلف به نام مینی هاسکینز در نور چشمک بزند
[ترجمه ترگمان]این نقل قول یک شاعر فروتن بود به نام مینی Haskins که در نور چشمک می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. People are surprised by what an unpretentious, down-to-earth guy he really is.
[ترجمه گوگل]مردم از اینکه او واقعاً چه مرد بی تکلف و سربهرویی است شگفت زده میشوند
[ترجمه ترگمان]مردم از اینکه او واقعا مردی ساده لوح و فروتن است متعجب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Gedge later became much more clandestine and unpretentious when asked about the lyrical content of his songs.
[ترجمه گوگل]گج بعداً وقتی در مورد محتوای متن ترانههایش پرسیده شد، بسیار مخفیتر و بیتفاوتتر شد
[ترجمه ترگمان]بعدها هنگامی که از او درباره محتوای غنایی آهنگ های او سوال شد، Gedge بسیار more و فروتن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The run on unpretentious style and seasoned finishes has been a boon for the purveyors of shelter chic.
[ترجمه گوگل]دویدن بر روی سبک بی تکلف و پرداخت های چاشنی شده برای تامین کنندگان شیک سرپناه یک موهبت بوده است
[ترجمه ترگمان]رقابت بر روی سبک بی پیرایه و پایان کار فصلی، نعمتی است برای خانه های شیک و شیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Jilly was surprised by how pleasant and unpretentious he was. Not like a big star at all.
[ترجمه گوگل]جیلی از اینکه چقدر دلپذیر و بی تکلف بود شگفت زده شد اصلا شبیه یک ستاره بزرگ نیست
[ترجمه ترگمان]جیلی از این که او چه قدر مطبوع و unpretentious بود تعجب کرد نه مثل یه ستاره بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Like most Byzantine churches it is unpretentious and lacking in colour.
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از کلیساهای بیزانسی، این کلیسا بی تکلف و فاقد رنگ است
[ترجمه ترگمان]این سبک نیز مانند بسیاری از کلیساهای بیزانسی است که فاقد رنگ است و فاقد رنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید