unprejudiced

/ʌnˈpredʒʊdɪst//ʌnˈpredʒʊdɪst/

معنی: منصف، بی تعصب، بدون تبعیض یا طرفداری
معانی دیگر: بدون پیش داوری، بی غرض، عاری از تعصب نژادی (و غیره)، بدون تبعی­ یا طرفداری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unprejudicedly (adv.)
• : تعریف: lacking prejudice; impartial, unbiased, or disinterested.
متضاد: intolerant, partisan, prejudiced
مشابه: disinterested, equitable, even, fair, impartial, indifferent, just, objective, unbiased

جمله های نمونه

1. Our perceptive faculties grow quiet, unprejudiced, and unacquisitive.
[ترجمه گوگل]قوای ادراکی ما ساکت، بی تعصب و بی اکتساب می شوند
[ترجمه ترگمان]هوش و هوش ما، آرام، unprejudiced و unacquisitive رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I will be the passionate and unprejudiced servant of the football we all love.
[ترجمه گوگل]من خدمتگزار پرشور و بی تعصب فوتبالی خواهم بود که همه دوست داریم
[ترجمه ترگمان]من یکی از خدمتکارهای پر شور و تعصب فوتبال هستیم که همه عاشقش هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We must be honest and unprejudiced as we attempt to analyze it.
[ترجمه گوگل]در تلاش برای تحلیل آن باید صادق و بدون تعصب باشیم
[ترجمه ترگمان]همانطور که سعی می کنیم آن را تجزیه و تحلیل کنیم، باید صادقانه و بی طرفی باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An unprejudiced appraisal of the pros and cons.
[ترجمه گوگل]ارزیابی بدون تعصب از جوانب مثبت و منفی
[ترجمه ترگمان]یک ارزیابی بی طرفانه از مزایا و معایب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This a tale about an unprejudiced heart, and how it changed our valley for ever.
[ترجمه گوگل]این یک داستان در مورد یک قلب بدون تعصب است، و اینکه چگونه دره ما را برای همیشه تغییر داد
[ترجمه ترگمان]این داستان در مورد یک قلب unprejudiced و اینکه چطور it را برای همیشه عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Narrator: This is a tale about an unprejudiced puma athletic shoes heart, and how it changed our valley forever.
[ترجمه گوگل]راوی: این داستانی است در مورد قلب کفش ورزشی پوما بدون تعصب، و اینکه چگونه دره ما را برای همیشه تغییر داد
[ترجمه ترگمان]راوی: این داستانی است در مورد یک قلب کفش های ورزشی یوزپلنگ، و این که چطور دره ما را برای همیشه تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The only organization capable of unprejudiced growth, or unguided learning, is a network.
[ترجمه گوگل]تنها سازمانی که قادر به رشد بدون پیش داوری یا یادگیری بدون هدایت است، یک شبکه است
[ترجمه ترگمان]تنها سازمانی که قادر به رشد بی طرفی، یا آموزش بدون هدف است، یک شبکه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is a tale about an unprejudiced heart, and how it changed our valley for ever.
[ترجمه گوگل]این یک داستان در مورد یک قلب بدون تعصب است، و اینکه چگونه دره ما را برای همیشه تغییر داد
[ترجمه ترگمان]این داستان در مورد یک قلب unprejudiced و اینکه چطور این دره را برای همیشه عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Narrator: This is a tale about an unprejudiced heart, and how it changed our valley forever.
[ترجمه گوگل]راوی: این داستانی است در مورد یک قلب بی تعصب، و اینکه چگونه دره ما را برای همیشه تغییر داد
[ترجمه ترگمان]این یه داستانه در مورد یه قلب unprejudiced و اینکه چطور این دره رو برای همیشه عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are only two ways to be quite unprejudiced and impartial.
[ترجمه گوگل]تنها دو راه برای بی‌تعصب و بی‌طرف بودن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فقط دو راه برای بی طرفی و بی طرفی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How might what the general academic research community considers as research, rigorously applied methodology, and unprejudiced analysis, have affected the projects shown?
[ترجمه گوگل]آنچه که جامعه پژوهشی دانشگاهی عمومی به عنوان تحقیق، روش شناسی دقیق کاربردی و تحلیل بدون پیش داوری در نظر می گیرد، چگونه ممکن است بر پروژه های نشان داده شده تأثیر بگذارد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه جامعه پژوهش علمی عمومی چگونه به عنوان تحقیق، روش شناسی بکار گرفته شده، و تحلیل بی طرفی در مورد پروژه های نشان داده شده در نظر گرفته می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Since there have been disparities in opinions on the issue for many years, unprejudiced research and study are needed.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که سال هاست در این مورد اختلاف نظر وجود داشته است، تحقیقات و مطالعه بدون پیش داوری مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که در مورد این مساله سال ها اختلاف نظر وجود داشته است، تحقیق و مطالعه عاری از تعصب مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. China hopes that the E. U. will evaluate the conditions of the Chinese economy in an objective and unprejudiced manner and recognize China's full market economy status as soon as possible.
[ترجمه گوگل]چین امیدوار است که ایالات متحده آمریکا شرایط اقتصاد چین را به شیوه ای عینی و بدون پیش داوری ارزیابی کند و وضعیت اقتصاد بازار کامل چین را در اسرع وقت به رسمیت بشناسد
[ترجمه ترگمان]چین امیدوار است که E یو به منظور ارزیابی وضعیت اقتصاد چین به روش هدفمند و بی طرفی و به رسمیت شناختن وضعیت اقتصاد کامل چین در سریع ترین زمان ممکن، وضعیت اقتصاد چین را ارزیابی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That the conduct of the Moscow Trials was such as to convince any unprejudiced person that no attempt was made to ascertain the truth.
[ترجمه گوگل]انجام محاکمات مسکو به گونه ای بود که هر شخص بی تعصب را متقاعد می کرد که هیچ تلاشی برای کشف حقیقت انجام نشده است
[ترجمه ترگمان]به همین جهت رفتار مردم مسکو چنان بود که هیچ کس به نظر نمی رسید که بخواهد از حقیقت امر پی ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منصف (صفت)
just, square, fair, unprejudiced, equitable

بی تعصب (صفت)
dispassionate, unprejudiced

بدون تبعیض یا طرفداری (صفت)
unprejudiced

انگلیسی به انگلیسی

• impartial, unbiased, not prejudiced

پیشنهاد کاربران

بپرس