1. the unplanned spread of cities has blighted the world
گسترش بی رویه ی شهرها دنیا را آفت زده کرده است.
2. Unplanned or emergency readmissions may be a more useful outcome indicator.
[ترجمه گوگل]پذیرش مجدد برنامه ریزی نشده یا اضطراری ممکن است یک شاخص نتیجه مفیدتر باشد
[ترجمه ترگمان]Unplanned یا readmissions های اورژانسی ممکن است یک شاخص نتیجه مفید باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Switzer decided to make an unplanned visit to the football office to see Blake and his staff, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که سوییس تصمیم گرفت برای دیدن بلیک و کارکنانش از دفتر فوتبال بازدید کند
[ترجمه ترگمان]او گفت که Switzer تصمیم گرفت تا یک دیدار برنامه ریزی نشده به دفتر فوتبال کند تا بلیک و کارکنانش را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Very few burglaries are completely unplanned.
[ترجمه گوگل]تعداد بسیار کمی از سرقت ها کاملاً بی برنامه هستند
[ترجمه ترگمان]چنتا سرقت کاملا ناخواسته داره انجام میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It is in such accidental and unplanned ways that key historical decisions are made.
[ترجمه گوگل]در چنین راه های تصادفی و بدون برنامه ریزی است که تصمیمات تاریخی کلیدی گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]آن به روش های تصادفی و برنامه ریزی نشده ای است که تصمیم های مهم تاریخی اتخاذ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A distinction can be made between planned and unplanned decentralization.
[ترجمه گوگل]می توان بین تمرکززدایی برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده تمایز قائل شد
[ترجمه ترگمان]تمایز بین تمرکز برنامه ریزی برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده می تواند ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Unplanned, unwanted infants may begin to seem more acceptable at this point.
[ترجمه گوگل]نوزادان ناخواسته و برنامه ریزی نشده ممکن است در این مرحله قابل قبول تر به نظر برسند
[ترجمه ترگمان]ممکن است کودکان ناخواسته در این نقطه نظرات بیشتری داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Also unplanned but unforgettable is one of the B-17s making a one-wheeled landing.
[ترجمه گوگل]همچنین برنامه ریزی نشده اما فراموش نشدنی یکی از B-17 هایی است که فرود یک چرخ را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]هم چنین برنامه ریزی نشده اما فراموش نشدنی یکی از هواپیمای B - ۱۷ است که یک فرود یک جانبه انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Unplanned pregnancies in the US each year are estimated at 3 million.
[ترجمه گوگل]بارداری های برنامه ریزی نشده در ایالات متحده سالانه 3 میلیون تخمین زده می شود
[ترجمه ترگمان]هر ساله در ایالات متحده به میزان ۳ میلیون نفر تخمین زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Such unplanned success can lead to business bankruptcy and, even worse, emotional bankruptcy as well.
[ترجمه گوگل]چنین موفقیت برنامه ریزی نشده ای می تواند منجر به ورشکستگی کسب و کار و حتی بدتر از آن، ورشکستگی عاطفی نیز شود
[ترجمه ترگمان]چنین موفقیت برنامه ریزی نشده می تواند منجر به ورشکستگی تجاری و حتی بدتر از ورشکستگی عاطفی نیز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Most homicides were unplanned, and few brought any benefit to the offender even if he avoided punishment.
[ترجمه گوگل]بیشتر قتلها برنامهریزی نشده بودند و تعداد کمی از آنها سودی برای مجرم به همراه داشت، حتی اگر از مجازات اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]اغلب homicides برنامه ریزی نشده بودند، و تعداد کمی از آن ها برای مجرم منفعت آورده بودند حتی اگر از مجازات اجتناب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The events included radioactive leaks, unplanned shutdowns and component failures, as well as vandalism, drug abuse and unauthorized use of firearms.
[ترجمه گوگل]این رویدادها شامل نشت مواد رادیواکتیو، خاموش شدن برنامه ریزی نشده و خرابی قطعات، و همچنین خرابکاری، سوء مصرف مواد مخدر و استفاده غیرمجاز از سلاح گرم بود
[ترجمه ترگمان]این رویدادها شامل نشت رادیو اکتیو، قطع برنامه ریزی نشده و شکست های جزئی، و همچنین خرابکاری، سو مصرف مواد مخدر و استفاده غیر مجاز از سلاح های گرم می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. During 199 there were a total of 270 unplanned stoppages at nuclear plants.
[ترجمه گوگل]در طول سال 199 در مجموع 270 توقف برنامه ریزی نشده در نیروگاه های هسته ای رخ داد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹، مجموعا ۲۷۰ stoppages برنامه ریزی نشده در نیروگاه های هسته ای وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Most households left the cities through unplanned decentralization, but some were moved as a result of specific planning policies.
[ترجمه گوگل]اکثر خانوارها از طریق تمرکززدایی برنامه ریزی نشده شهرها را ترک کردند، اما برخی از آنها در نتیجه سیاست های برنامه ریزی خاص نقل مکان کردند
[ترجمه ترگمان]اکثر خانواده ها از طریق تمرکززدایی برنامه ریزی نشده شهرها را ترک کردند، اما برخی از آن ها به عنوان نتیجه سیاست های برنامه ریزی خاص حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. This is not an unplanned or random process at all.
[ترجمه گوگل]این به هیچ وجه یک فرآیند برنامه ریزی نشده یا تصادفی نیست
[ترجمه ترگمان]این یک فرآیند برنامه ریزی نشده یا تصادفی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید