unparallel

جمله های نمونه

1. It is unparallel that track pile driver can be transferred with a flat truck.
[ترجمه گوگل]بی نظیر است که راننده شمع مسیر را می توان با یک کامیون تخت منتقل کرد
[ترجمه ترگمان]It است که درایور track را می توان با یک کامیون ثابت منتقل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is unparallel in the scripture where there is such emphasis on joy.
[ترجمه گوگل]در کتاب مقدس که چنین تأکیدی بر شادی وجود دارد بی نظیر است
[ترجمه ترگمان]در کتاب مقدس unparallel وجود دارد که در آن تاکید بر شادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Winding frame silk would make the yarn unparallel in the course of winding which will result in great waste of yarn in later procedure.
[ترجمه گوگل]ابریشم قاب سیم پیچی نخ را در مسیر سیم پیچی بی نظیر می کند که منجر به هدر رفتن زیاد نخ در مراحل بعدی می شود
[ترجمه ترگمان]ابریشم frame تبدیل به نخ در مسیر مارپیچ خواهد شد که منجر به هدر رفتن نخ در مراحل بعدی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With its unparallel advantage, the Graphical User Interface becomes- the dominant pattern of the modern software interface.
[ترجمه گوگل]با مزیت بی نظیر خود، رابط کاربری گرافیکی به الگوی غالب رابط نرم افزار مدرن تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مزایای its، واسط گرافیکی کاربر به الگوی غالب رابط نرم افزار مدرن تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With its unparallel advantage, the Graphical User Interface becomes the dominant pattern the modern software interface.
[ترجمه گوگل]با مزیت بی نظیر خود، رابط کاربری گرافیکی به الگوی غالب رابط نرم افزار مدرن تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مزیت unparallel، واسط گرافیکی کاربر الگوی غالب رابط نرم افزار مدرن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With unparallel advantages in openness and interaction compared with traditional education, network education is an indispensable part of modern education.
[ترجمه گوگل]با مزایای بی‌نظیر باز بودن و تعامل در مقایسه با آموزش سنتی، آموزش شبکه بخشی ضروری از آموزش مدرن است
[ترجمه ترگمان]با مزایای unparallel در باز بودن و تعامل در مقایسه با آموزش سنتی، آموزش شبکه بخشی ضروری از آموزش مدرن محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion: In spite of many disadvantages, travel agency may still the first choice for travelers due to its unparallel convenience and security.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: با وجود معایب فراوان، آژانس مسافرتی به دلیل راحتی و امنیت بی‌نظیر همچنان می‌تواند انتخاب اول مسافران باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: علی رغم بسیاری از معایب، آژانس مسافرتی ممکن است هنوز اولین گزینه برای مسافران به خاطر راحتی و امنیت unparallel باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These elements are mainly distributed in the argumentative or lyric writings, while the narrative writings are completely made up of unparallel sentences.
[ترجمه گوگل]این عناصر عمدتاً در نوشته‌های استدلالی یا غزلی توزیع می‌شوند، در حالی که نوشته‌های روایی کاملاً از جملات بی‌نظیر تشکیل شده‌اند
[ترجمه ترگمان]این عناصر عمدتا در نوشته های argumentative یا lyric توزیع شده اند، در حالی که نوشته های روایی به طور کامل از جملات unparallel ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hence, the loan processing or whatsoever, it goes at a speed which is unparallel .
[ترجمه گوگل]از این رو، پردازش وام یا هر چیز دیگری، با سرعتی بی نظیر پیش می رود
[ترجمه ترگمان]از این رو، پردازش وام و یا به هر حال، با سرعتی می رود که unparallel است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. While it's still blank in this field in China's legislation, which is very unparallel to the international legislative trend and the actual demand of China's economy development.
[ترجمه گوگل]در حالی که هنوز در قوانین چین در این زمینه خالی است، که با روند قانون گذاری بین المللی و تقاضای واقعی توسعه اقتصاد چین بسیار بی نظیر است
[ترجمه ترگمان]در حالی که هنوز در این زمینه در قانون چین خالی است، که به روند قانونگذاری بین المللی و تقاضای واقعی توسعه اقتصاد چین بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. TELEFUNKEN enhancing dynamic picture, upgrading refreshing rate, generating smoother and stable picture, enjoy the unparallel visual experience.
[ترجمه گوگل]TELEFUNKEN تصویر پویا را بهبود می بخشد، نرخ تازه سازی را ارتقا می دهد، تصویری صاف و پایدار ایجاد می کند، از تجربه بصری بی نظیر لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]این تصویر پویا را افزایش می دهد و سرعت طراوت می بخشد و تصویر آرام تر و پایدار را ایجاد می کند و از تجربه بصری unparallel لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Firstly, the system of parallel grating pair, in which the grating grooves is unparallel while the grating surfaces is parallel, has been studied with the tri-dimensional ray-tracing method.
[ترجمه گوگل]ابتدا سیستم جفت گریتینگ موازی که در آن شیارهای گریتینگ بی موازی و سطوح گریتینگ موازی هستند، با روش ردیابی اشعه سه بعدی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]ابتدا، سیستم جفت پنجره موازی که در آن شیارهای grating موازی است در حالی که سطوح شبکه موازی است، با روش ردیابی سه بعدی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is showing a letter embracing a woman and the depiction to emphasize emotion filled letter is simply unparallel .
[ترجمه گوگل]این نشان دادن نامه ای است که یک زن را در آغوش می گیرد و تصویری که برای تأکید بر احساسات پر شده است به سادگی بی نظیر است
[ترجمه ترگمان]این تصویر یک نامه را نشان می دهد که زنی را در آغوش می کشد و نمایش بر روی آن تاکید می کند که نامه پر شده احساسات به سادگی unparallel است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The simulations show that when the grating grooves are unparallel, the original chirp leads to the pulse width smaller only considering GDD.
[ترجمه گوگل]شبیه‌سازی‌ها نشان می‌دهند که وقتی شیارهای توری بی‌همتا هستند، صدای چیپ اصلی تنها با در نظر گرفتن GDD منجر به کوچک‌تر شدن عرض پالس می‌شود
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی ها نشان می دهند که وقتی شیارهای grating unparallel باشند، نویزدار اصلی به پهنای پالس کوچک تر با در نظر گرفتن GDD منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not parallel, not aligned, not straight

پیشنهاد کاربران

بپرس