unpacked

/ənˈpækt//ˌʌnˈpækt/

غیر بسته ای

جمله های نمونه

1. we unpacked the telephone and hooked it up
تلفن را از جعبه درآوردیم و به برق وصل کردیم.

2. Have you packed/unpacked your suitcase yet?
[ترجمه گوگل]آیا هنوز چمدان خود را بسته/باز کرده اید؟
[ترجمه ترگمان]هنوز وسایلت رو جمع نکردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They unpacked the shopping and put it away.
[ترجمه گوگل]خرید را باز کردند و گذاشتند کنار
[ترجمه ترگمان]آن ها خرید را باز کردند و آن را کنار گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He unpacked his bag.
[ترجمه گوگل]کیفش را باز کرد
[ترجمه ترگمان]کیفش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She unpacked all the clothes she needed and left the rest in the case.
[ترجمه گوگل]او تمام لباس های مورد نیاز خود را از بسته بندی خارج کرد و بقیه را در جعبه گذاشت
[ترجمه ترگمان]تمام لباس هایی را که لازم داشت باز کرد و بقیه را در کیف گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He unpacked the doll carefully from its box.
[ترجمه گوگل]عروسک را با احتیاط از جعبه اش بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]عروسک را با احتیاط از جعبه بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She unpacked her suitcase and headed for the beach.
[ترجمه گوگل]چمدانش را باز کرد و به سمت ساحل رفت
[ترجمه ترگمان]چمدان خود را باز کرد و به طرف ساحل رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maggie carefully unpacked the gifts she had bought.
[ترجمه گوگل]مگی هدایایی را که خریده بود با دقت باز کرد
[ترجمه ترگمان]مگی با احتیاط هدایایی را که خریده بود باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I slowly unpacked the teapot and put it out on the table.
[ترجمه گوگل]به آرامی قوری را باز کردم و روی میز گذاشتم
[ترجمه ترگمان]به آرامی قوری را باز کردم و روی میز گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Have you unpacked yet ?
[ترجمه گوگل]آیا هنوز بسته بندی را باز کرده اید؟
[ترجمه ترگمان]هنوز unpacked را باز نکرده ای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A heavy white cable-knit sweater was packed, then unpacked. -Jessica?
[ترجمه گوگل]یک ژاکت کشباف سفید و سنگین بسته بندی شد، سپس باز شد -جسیکا؟
[ترجمه ترگمان]یک بلوز مشکی سنگین بسته بود، و بعد چمدان را باز کرد جسیکا \"؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As he and Dooley unpacked it on the kitchen counter, he felt compelled to say something positive.
[ترجمه گوگل]وقتی او و دولی آن را روی میز آشپزخانه باز کردند، احساس کرد که مجبور است چیزی مثبت بگوید
[ترجمه ترگمان]در همان حال که او و dooley آن را روی پیشخوان آشپزخانه باز کردند، ناچار شد چیزی مثبت بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I unpacked all the things he'd bought. First of all, there was G. P. 's picture.
[ترجمه گوگل]من همه چیزهایی را که او خریده بود باز کردم اول از همه، عکس G P بود
[ترجمه ترگمان]تمام چیزهایی را که خریده بودم باز کردم اول از همه، گ - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - پ - - ی - - ت - - ر تصویر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By early afternoon he has unpacked nearly all the boxes and stacked them in the hall.
[ترجمه گوگل]تا اوایل بعدازظهر تقریباً همه جعبه‌ها را باز کرده و در سالن چیده است
[ترجمه ترگمان]اوایل بعد از ظهر، او همه جعبه ها را باز کرده و روی آن ها گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If bulbs look shrivelled when unpacked, immerse in trays of damp peat until plumped out.
[ترجمه گوگل]اگر لامپ ها وقتی بسته بندی نمی شوند چروکیده به نظر می رسند، آن را در سینی های پیت مرطوب غوطه ور کنید تا پر شوند
[ترجمه ترگمان]اگر نور چراغ ها وقتی باز شد، در سینی های پر از زغال سنگ فرو رفتند تا آن که درست به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• emptied of its contents; removed from storage

پیشنهاد کاربران

بپرس