1. I haven't had a chance to unpack yet.
 [ترجمه گوگل]من هنوز فرصتی برای باز کردن بسته ها نداشتم 
[ترجمه ترگمان]هنوز فرصت نشده که وسایلم رو باز کنم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. I haven't even had time to unpack .
 [ترجمه گوگل]من حتی وقت نکردم بسته بندی کنم 
[ترجمه ترگمان]من حتی وقت نکردم که وسایلم رو باز کنم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. She went to her room to unpack.
 [ترجمه گوگل]به اتاقش رفت تا وسایلش را باز کند 
[ترجمه ترگمان]به اتاقش رفت تا وسایلش را باز کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. She helped me unpack my things and then we went around to see the other girls.
 [ترجمه گوگل]او به من کمک کرد وسایلم را باز کنم و بعد برای دیدن بقیه دخترها به اطراف رفتیم 
[ترجمه ترگمان]او به من کمک کرد تا وسایلم را باز کنم و بعد به اطراف رفتیم تا بقیه دخترها را ببینیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Jim began to unpack his things.
 [ترجمه گوگل]جیم شروع به باز کردن وسایلش کرد 
[ترجمه ترگمان]جیم شروع به باز کردن وسایلش کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. No doubt you'll want to unpack and have a rest before dinner.
 [ترجمه گوگل]بدون شک می خواهید قبل از شام چمدان را باز کنید و استراحت کنید 
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که می خواهید باز هم unpack باز کنید و قبل از شام استراحت کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Let's unpack before we go to bed.
 [ترجمه گوگل]بیایید قبل از اینکه به رختخواب برویم چمدان را باز کنیم 
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به رختخواب برویم وسایل را باز کنیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. After tea we all went upstairs to unpack our things.
 [ترجمه گوگل]بعد از صرف چای، همه به طبقه بالا رفتیم تا وسایلمان را باز کنیم 
[ترجمه ترگمان]بعد از صرف چای همه به طبقه بالا رفتیم تا things را باز کنیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Burun could hear her ordering the slaves to unpack the boxes of bed linen.
 [ترجمه گوگل]بورون می توانست بشنود که او به بردگان دستور می دهد جعبه های ملحفه را باز کنند 
[ترجمه ترگمان]Burun می توانست صدای او را بشنود که به برده ها دستور می داد که جعبه ها را باز کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. When they start to unpack, they find they can't get the cellar door open.
 [ترجمه گوگل]وقتی آنها شروع به باز کردن بسته بندی می کنند، متوجه می شوند که نمی توانند درب انبار را باز کنند 
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به بسته شدن می کنند، پیدا می کنند که نمی توانند در زیرزمین را باز کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. He began to unpack a delightful array of items - including two one-serving-size bottles of wine.
 [ترجمه گوگل]او شروع به باز کردن مجموعه ای لذت بخش از اقلام - از جمله دو بطری شراب به اندازه یک وعده کرد 
[ترجمه ترگمان]او شروع به باز کردن مجموعه ای از اشیا کرد - از جمله دو بطری که به اندازه یک بطری شراب عمل می کردند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Let me give two illustrations that might unpack this a little more.
 [ترجمه گوگل]اجازه دهید دو تصویر ارائه کنم که ممکن است این موضوع را کمی بیشتر باز کند 
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید دو صفحه از تصاویر را که ممکن است باز هم باز کند، باز کنم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. You unpack the orb from the heavy - duty insulation stuffed around it.
 [ترجمه گوگل]شما گوی را از عایق سنگینی که در اطراف آن پر شده است باز می کنید 
[ترجمه ترگمان]تو گوی رو از یه پوشش سنگین که دورش پیچیده شده باز می کنی 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. He began to unpack his things at once.
 [ترجمه گوگل]بلافاصله شروع به باز کردن وسایلش کرد 
[ترجمه ترگمان]شروع به باز کردن وسایلش کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. It will unpack a number of Star printer drivers.
 [ترجمه گوگل]تعدادی از درایورهای چاپگر ستاره را باز می کند 
[ترجمه ترگمان]این کار باعث خالی کردن تعدادی از رانندگان چاپگر استار خواهد شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید