unoriginal

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of original.
متضاد: clever, innovative, original
مشابه: banal, commonplace, stale

- The comedian's jokes were unoriginal and the punchlines predictable.
[ترجمه گوگل] شوخی‌های این کمدین غیراصیل بود و خط‌های پانچ قابل پیش‌بینی بود
[ترجمه ترگمان] لطیفه های comedian unoriginal و punchlines قابل پیش بینی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He called the new building unoriginal and said that it merely aped the classical traditions.
[ترجمه گوگل]او ساختمان جدید را غیراصلی خواند و گفت که این ساختمان صرفاً از سنت های کلاسیک پیروی می کند
[ترجمه ترگمان]او ساختمان جدید را unoriginal نامید و گفت که این ساختمان صرفا از سنت های کلاسیک تقلید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is either tautologous, positively dangerous, unoriginal or highly ambiguous.
[ترجمه گوگل]این یا توتولوگ، مثبت خطرناک، غیراصلی یا بسیار مبهم است
[ترجمه ترگمان]این یا tautologous، خطرناک، خطرناک، یا بسیار مبهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As the unoriginal name suggest this former French colony is right in the middle of Africa.
[ترجمه گوگل]همانطور که از نام غیر اصلی پیداست، این مستعمره سابق فرانسه درست در وسط آفریقا قرار دارد
[ترجمه ترگمان]همانطور که نام unoriginal نشان می دهد که این مستعمره فرانسوی سابق درست در وسط آفریقا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the perspective of existentialism, the intense negation in Leo Tolstoy's heart, through which he faces nothingness, is used to argue against the "unoriginal and trivial existence".
[ترجمه گوگل]در منظر اگزیستانسیالیسم، نفی شدید در قلب لئو تولستوی که از طریق آن با نیستی روبرو می شود، برای استدلال علیه «وجود بی اصیل و پیش پا افتاده» به کار می رود
[ترجمه ترگمان]در دیدگاه اگزیستانسیالیسم، نفی شدید قلب لئو تولستوی، که از طریق آن با پوچی روبرو می شود، برای بحث در برابر \"هم زیستی و هم زیستی بی اهمیت\" به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It may be unoriginal, but hey it is your first robot, don't expect to develop the theory of relativity on your first try.
[ترجمه گوگل]ممکن است غیراصلی باشد، اما سلام، این اولین ربات شماست، انتظار نداشته باشید که در اولین تلاش خود نظریه نسبیت را توسعه دهید
[ترجمه ترگمان]ممکن است unoriginal باشد، اما هی این اولین روبات شما است، انتظار نداشته باشید که تئوری نسبیت را در اولین تلاش خود گسترش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His life had been unoriginal conforming completely to the given pattern.
[ترجمه گوگل]زندگی او غیراصلی بود که کاملاً با الگوی داده شده مطابقت داشت
[ترجمه ترگمان]زندگی او با الگوی داده شده کام لا منطبق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Argument: Then how could you use an unoriginal word "Love" to name the feeling of your own?
[ترجمه گوگل]استدلال: پس چگونه می توانید از یک کلمه غیراصلی "عشق" برای نام بردن احساس خود استفاده کنید؟
[ترجمه ترگمان]بحث: پس چگونه می توانید از واژه \"عشق\" برای نام بردن از احساس خود استفاده کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This shouldn't make you feel unimportant or unoriginal; rather you should feel confident that there is really no problem that can not be solved (speaking technically, not politically or socially).
[ترجمه گوگل]این نباید باعث شود که شما احساس بی اهمیتی یا غیراصولی کنید بلکه باید مطمئن باشید که واقعاً هیچ مشکلی وجود ندارد که نتوان آن را حل کرد (از نظر فنی، نه سیاسی یا اجتماعی)
[ترجمه ترگمان]این نباید باعث شود که شما احساس بی اهمیت بودن یا نبودن را داشته باشید؛ بلکه باید مطمئن باشید که هیچ مشکلی وجود ندارد که نمی تواند حل شود (به لحاظ فنی، نه سیاسی و یا اجتماعی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The media did report his unoriginal but far-reaching suggestion that one remedy would be more political reform.
[ترجمه گوگل]رسانه ها پیشنهاد غیراصولی اما گسترده او را گزارش کردند که یکی از راه حل ها اصلاحات سیاسی بیشتر است
[ترجمه ترگمان]رسانه ها گزارش unoriginal او را گزارش دادند اما این پیشنهاد دور از دسترس بود که یک راه حل اصلاح سیاسی بیشتر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The manuscript contained unoriginal emendations.
[ترجمه گوگل]نسخه خطی حاوی اصلاحات غیر اصلی بود
[ترجمه ترگمان]نسخه خطی از نژاد اصیل نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are so unoriginal.
[ترجمه گوگل]خیلی غیر اصلی هستن
[ترجمه ترگمان]این قدر اصیل نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So we drove up the Llanberis Pass and on the way conceived the unoriginal compromise idea of a Snowdon Horseshoe circuit.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما از گذرگاه Llanberis بالا رفتیم و در راه ایده سازش غیراصلی یک مدار Snowdon Horseshoe را تصور کردیم
[ترجمه ترگمان]لذا ما از گردنه Llanberis گذشتیم و به راه افتادیم تا ایده مصالحه unoriginal را با a از circuit Horseshoe به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That will only stifle your creativity and could make your writing seem dry and unoriginal.
[ترجمه گوگل]این فقط خلاقیت شما را خفه می کند و می تواند نوشته شما را خشک و غیراصیل به نظر برساند
[ترجمه ترگمان]اینکار تنها باعث خفه کردن خلاقیت شما می شود و می تواند باعث شود که نوشتن شما خشک و خشک به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With exceptions, luxury websites tend to be showy but unoriginal, since firms often use the same web designers.
[ترجمه گوگل]با استثناء، وب سایت های لوکس معمولاً خودنمایی می کنند اما غیر اصیل هستند، زیرا شرکت ها اغلب از همان طراحان وب استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]با وجود استثناها، وب سایت های لوکس معمولا پرزرق و برق هستند، چرا که شرکت ها اغلب از همان طراحان وب استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For some reason, all the whales east of Australia are unoriginal bastards who will just plagiarize their western neighbors once they hear them sing a new song.
[ترجمه گوگل]بنا به دلایلی، همه نهنگ‌های شرق استرالیا حرامزاده‌های غیراصولی هستند که به محض شنیدن آواز جدید همسایه‌های غربی خود، سرقت ادبی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]به دلایلی، همه وال ها از استرالیا unoriginal هستند که وقتی صدای ترانه جدید را می شنوند، از neighbors غربی plagiarize می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not original, uncreative, uninventive

پیشنهاد کاربران