unopposed

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of opposed.

جمله های نمونه

1. The council re-elected him unopposed as party leader.
[ترجمه گوگل]شورا او را بدون مخالفت دوباره به عنوان رهبر حزب انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]این شورا او را بدون مخالفت به عنوان رهبر حزب انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Five were successful, three being elected unopposed.
[ترجمه گوگل]پنج نفر موفق شدند، سه نفر بدون مخالفت انتخاب شدند
[ترجمه ترگمان]پنج نفر موفق بودند، سه نفر بدون رقیب انتخاب می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Roberts was elected unopposed as president.
[ترجمه گوگل]رابرتز بدون مخالفت به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]وی به عنوان رئیس جمهور بدون مخالفت انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The party leader was re-elected unopposed.
[ترجمه گوگل]رهبر حزب بدون مخالفت مجدداً انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]رهبر حزب بدون رقیب انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. B was running as close to unopposed as a ballot measure can be without the other side being run by dead people.
[ترجمه گوگل]B به همان اندازه که یک اقدام رای می تواند بدون اینکه طرف مقابل توسط افراد مرده اداره شود، بدون مخالفت اجرا می شد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Louise Renne, who ran unopposed for city attorney, threw a dim sum party for successful treasurer candidate Susan Leal.
[ترجمه گوگل]لوئیز رنه، که بدون مخالفت برای وکالت شهر نامزد شد، برای کاندیدای موفق خزانه داری سوزان لیل یک مهمانی کم رنگ برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]لوئیز Renne، که بدون مخالفت با وکیل شهر مخالف بود، مبلغ مبهمی را به نامزد treasurer \"سوزان لئال\" (خزانه دار)موفق تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They expected a swift passage, almost unopposed.
[ترجمه گوگل]آنها انتظار عبور سریع، تقریبا بدون مخالف را داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها انتظار عبور سریع و تقریبا unopposed داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Troops crossed the border unopposed.
[ترجمه گوگل]نیروها بدون مخالفت از مرز عبور کردند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی بدون رقیب از مرز عبور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Peter Chapple-Hyam's colt was virtually unopposed in the market, shortening up to 4-6 favourite after opening at evens.
[ترجمه گوگل]کلت پیتر چاپل هیام تقریباً در بازار وجود نداشت و پس از باز شدن در شب به 4-6 مورد علاقه کوتاه شد
[ترجمه ترگمان]کره اسب پیتر Chapple عملا در بازار کاملا مخالف بود و پس از باز شدن در evens ۴ - ۴ مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Slovo received an unopposed nomination for the post of national chairman in succession to Dan Tloome.
[ترجمه گوگل]اسلوو پس از دن تولوم، نامزدی بدون مخالفت برای پست ریاست ملی دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]Slovo برای پست ریاست ملی در جانشینی دن Tloome برای پست ریاست ملی نامزد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This time, Clinton ran unopposed, the first Democratic incumbent to do so since Lyndon Johnson in 196
[ترجمه گوگل]این بار، کلینتون بدون مخالفت نامزد شد، اولین رئیس دموکرات که پس از لیندون جانسون در سال 196 چنین کرد
[ترجمه ترگمان]این بار کلینتون مخالف بود، اولین رئیس جمهوری که از زمان لیندن جانسون در سال ۱۹۶ این کار را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Corbin ran unopposed for mayor.
[ترجمه گوگل]کوربین بدون مخالفت برای شهرداری نامزد شد
[ترجمه ترگمان] Corbin \"داره برای شهردار\" unopposed \"مقابله میکنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bill have an unopposed second read In the house.
[ترجمه گوگل]این لایحه یک بار دوم بدون مخالفت در خانه خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]این لایحه برای بار دوم در خانه خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you have a uterus you should also use some form of progestational agent to protect the uterine lining from pre-cancerous changes that can occur when estrogen is "unopposed. "
[ترجمه گوگل]اگر رحم دارید، باید از نوعی ماده پروژستاتیک نیز برای محافظت از پوشش رحم در برابر تغییرات پیش سرطانی استفاده کنید که ممکن است در زمانی که استروژن "بدون مخالفت" وجود دارد رخ دهد
[ترجمه ترگمان]اگر یک رحم داشته باشید، باید از یک فرم از عامل progestational برای محافظت از رحم رحمی در برابر تغییرات قبل از سرطانی استفاده کنید که زمانی می تواند رخ دهد که استروژن \"بدون مخالفت\" باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Plaid Cymru MEP Jill Evans has been elected unopposed as president of the party.
[ترجمه گوگل]جیل ایوانز، نماینده مجلس شورای اسلامی در Cymru بدون مخالفت به عنوان رئیس حزب انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]پلید تلکام MEP به عنوان رئیس جمهور این حزب بدون رقیب انتخاب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having no objectors, having no opposition
if a candidate in an election is unopposed, there are no other candidates.

پیشنهاد کاربران

1. بدون ممانعت. بدون رویارویی. بدون درگیری 2. بدون رقیب. بدون مخالف
مثال:
we submitted an unopposed bid
ما یک پیشنهاد مناقصه ی بدون مخالف و رقیب ارائه دادیم.
بلا منازع
بدون رقیب مخصوصا در انتخابات
You ran unopposed
رقیب انتخاباتی نداشتی
بدون هیچ مقاومتی
به تنهایی
بدون مخالفت

بپرس