1. I hope this table is unoccupied.
2. The house was unoccupied at the time of the explosion.
[ترجمه گوگل]این خانه در زمان انفجار خالی از سکنه بود
[ترجمه ترگمان]خانه در زمان انفجار خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I paint in my unoccupied hours.
[ترجمه گوگل]من در ساعات خالی از کار نقاشی می کشم
[ترجمه ترگمان]ساعت های خالی خودم را نقاشی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I sat down at the nearest unoccupied table.
[ترجمه گوگل]روی نزدیکترین میز خالی نشستم
[ترجمه ترگمان]روی نزدیک ترین میز خالی نشستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The fire broke out in two unoccupied cabins.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی در دو کابین خالی از سکنه رخ داد
[ترجمه ترگمان]در دو کلبه خالی آتش بخاری خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The room was unoccupied.
7. The house was unoccupied and in a bad state of disrepair.
[ترجمه گوگل]خانه خالی از سکنه و خراب بود
[ترجمه ترگمان]خانه خالی بود و در وضع بدی قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The house had been left unoccupied for several years.
[ترجمه گوگل]خانه چند سالی خالی از سکنه مانده بود
[ترجمه ترگمان]خانه چندین سال خالی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Conclusions - Children classified as unoccupied are almost certainly living in poverty as well as experiencing relatively high risks of mortality.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری - کودکان طبقهبندیشده بهعنوان غیرمشغول تقریباً به طور قطع در فقر زندگی میکنند و همچنین خطر مرگ و میر نسبتاً بالایی را تجربه میکنند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری - کودکانی که به عنوان unoccupied طبقه بندی می شوند تقریبا بدون شک در فقر زندگی می کنند و خطر مرگ و میر نسبتا بالایی را تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It's a scandal that there are so many unoccupied buildings in this city, and so many homeless people.
[ترجمه گوگل]این یک رسوایی است که این همه ساختمان خالی در این شهر وجود دارد و این همه بی خانمان
[ترجمه ترگمان]این یک رسوایی است که بسیاری از ساختمان های خالی در این شهر و بسیاری از افراد بی خانمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The family fled to unoccupied France.
[ترجمه گوگل]خانواده به فرانسه اشغال نشده فرار کردند
[ترجمه ترگمان]خانواده به سوی فرانسه خالی فرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Some have been unoccupied for more than four years, and most for at least six months.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها بیش از چهار سال و اکثر آنها حداقل شش ماه است که خالی از سکنه بوده اند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها بیش از چهار سال است که بی کار بوده اند و بیش از شش ماه است که بی کار بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Ideally the dwelling should be unoccupied and empty of furniture and floor coverings, although this is usually not possible.
[ترجمه گوگل]در حالت ایده آل، خانه باید خالی از سکنه و خالی از مبلمان و پوشش کف باشد، اگرچه معمولاً این امکان وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]به طور ایده آل، محل سکونت باید خالی و خالی از مبل و پوشش کف باشد، با این حال این امر معمولا امکان پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Two wooden benches, unoccupied, their surface polished by human friction, repeated the corner made by their adjacent walls.
[ترجمه گوگل]دو نیمکت چوبی، خالی از سکنه، که سطح آنها بر اثر اصطکاک انسان صیقل داده شده بود، گوشه ای را که دیوارهای مجاور آنها ساخته بود تکرار می کردند
[ترجمه ترگمان]دو نیمکت چوبی، خالی از سکنه، سطح آن ها با اصطکاک انسان صیقل شده بود و گوشه دیوار مجاور آن ها را تکرار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. This world is just about empty and the unoccupied land is probably fertile.
[ترجمه گوگل]این دنیا تقریباً خالی است و سرزمین اشغال نشده احتمالاً حاصلخیز است
[ترجمه ترگمان]این دنیا فقط خلوت است و زمین خالی احتمالا حاصل خیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید