unnumbered

/ˌʌnˈnʌmbəd//ˌʌnˈnʌmbəd/

معنی: بی شمار، شماره گذاری نشده
معانی دیگر: نا شمردنی، شمرده نشده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: not counted or impossible to count; uncounted or countless.
متضاد: numbered, numerable

- There are unnumbered stars in the sky.
[ترجمه گوگل] ستاره های بی شماری در آسمان وجود دارند
[ترجمه ترگمان] ستاره های بی شمار در آسمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not marked or identified with a number.
متضاد: numbered

- The pages were unnumbered.
[ترجمه گوگل] صفحات بدون شماره بودند
[ترجمه ترگمان] صفحات آن بی شمار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Each book contains an unnumbered introductory unit teaching the complete phonemic alphabet and this is constantly revised and practised throughout both levels.
[ترجمه گوگل]هر کتاب شامل یک واحد مقدماتی بدون شماره است که الفبای واجی کامل را آموزش می دهد و این به طور مداوم در هر دو سطح بازبینی و تمرین می شود
[ترجمه ترگمان]هر کتاب دارای یک واحد مقدماتی unnumbered است که الفبای آوایی کامل را آموزش می دهد و این به طور مداوم در هر دو سطح مورد بازبینی و اجرا قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was invested with the woe of unnumbered generations, this plaint by which Buck was so strangely stirred.
[ترجمه گوگل]این دشتی که باک به طرز عجیبی برآشفته شده بود، با مصیبت نسل‌های بی‌شماری همراه بود
[ترجمه ترگمان]این شکوه و شکوه نسل های بی شمار، که باک از آن به نحو عجیبی تکان می خورد، سرمایه گذاری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The quiz papers were unnumbered and thus appeared to be untraceable, and were thrown away at the end of the study.
[ترجمه گوگل]مقالات مسابقه بدون شماره بودند و بنابراین غیرقابل ردیابی به نظر می رسیدند و در پایان مطالعه دور انداخته شدند
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، کاغذ و کاغذ به کلی از دست رفته بود و به نظر می رسید که غیرقابل ردیابی و غیرقابل ردگیری است و در انتهای اتاق مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As intellectual creation, the knowledge has unnumbered of profits according to the intellectual rights, including derivative, passive or active profit of the intellectual property.
[ترجمه گوگل]دانش به عنوان آفرینش فکری دارای سودهای بی شماری بر اساس حقوق معنوی است که شامل سود مشتقه، منفعل یا فعال مالکیت فکری است
[ترجمه ترگمان]به عنوان ایجاد عقلانی، دانش با توجه به حقوق معنوی، از جمله مشتق، فعال یا فعال دارایی معنوی، به طور بی شماری سود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ny'alothais a city of old, terrible, unnumbered crimes. . .
[ترجمه گوگل]Ny'alothais شهری با جنایات قدیمی، وحشتناک و بی شمار
[ترجمه ترگمان] ny \"، یه شهر قدیمی، وحشتناک و وحشتناک\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unnumbered women have done well, but you are better than all of them.
[ترجمه گوگل]زنان بی شمار خوب کار کرده اند، اما تو از همه آنها بهتری
[ترجمه ترگمان]زن های unnumbered خوب عمل کرده اند، اما تو از همه آن ها بهتر هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I have done unnumbered wrongs, and aimlessly I roam about.
[ترجمه گوگل]من اشتباهات بی شماری انجام داده ام و بی هدف در اطراف پرسه می زنم
[ترجمه ترگمان]من کاره ای بی شمار و بی شمار را انجام داده ام و بی هدف در این مورد پرسه می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Is it possible for a virgin to put out of her memory her ornaments, or a bride her robes? but my people have put me out of their memories for unnumbered days.
[ترجمه گوگل]آیا باکره ممکن است زیور آلات خود را از حافظه خود بیرون بیاورد یا عروس لباس های خود را؟ اما مردم من روزهای بی شماری مرا از خاطرات خود بیرون انداخته اند
[ترجمه ترگمان]آیا امکان دارد که دوشیزه باکره، ornaments یا a را از حافظه اش بیرون کند؟ اما افراد من، روزه ای بی شمار، مرا از خاطرات خود بیرون کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Although they once fought with grim efficiency in the name of the Emperor, the Night Lords were among the first to turn to the darkness, sowing misery and fear like a plague across unnumbered worlds.
[ترجمه گوگل]اگرچه آنها زمانی به نام امپراطور با کارایی وحشتناک مبارزه می کردند، لردهای شب جزو اولین کسانی بودند که به تاریکی روی آوردند و بدبختی و ترس را مانند طاعون در جهان های بی شمار کاشتند
[ترجمه ترگمان]با آن که روزگاری با کفایت شوم در نام امپراطور جنگیده بودند، فرمانروایان شب در میان نخستین کسانی بودند که به تاریکی تبدیل می شدند، بدبختی و ترس همچون طاعون در سراسر جهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It plays a important role in information processing for fuzzy, uncertainty, partial truth and unnumbered and becomes one of the main study stream in A I.
[ترجمه گوگل]نقش مهمی در پردازش اطلاعات برای فازی، عدم قطعیت، حقیقت جزئی و بدون شماره ایفا می کند و به یکی از جریان های اصلی مطالعه در A I تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]این بازی نقش مهمی در پردازش اطلاعات برای فازی، عدم قطعیت، حقیقت جزیی و unnumbered بازی می کند و یکی از جریان اصلی مطالعه در A می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Shaoshan Road in Changsha urban area several shops ago, this reporter saw the network unnumbered Jicun square peg on the wall.
[ترجمه گوگل]جاده Shaoshan در منطقه شهری چانگشا چندین مغازه پیش، این خبرنگار شبکه بی شماره مربع Jicun میخ روی دیوار را دید
[ترجمه ترگمان]در خیابان Shaoshan در ناحیه شهری Changsha چندین مغازه پیش، این گزارشگر شبکه شماره یک میخ مربعی را روی دیوار دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In fact, digital simulation experiment in fuze can be done for unnumbered times, which is helpful to making technical innovations in fuze.
[ترجمه گوگل]در واقع، آزمایش شبیه‌سازی دیجیتال در فیوز را می‌توان برای زمان‌های بی‌شماری انجام داد که برای ایجاد نوآوری‌های فنی در فیوز مفید است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، آزمایش شبیه سازی دیجیتال در fuze می تواند به صورت unnumbered انجام شود که برای ایجاد نوآوری های فنی در fuze مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bullet : Phototypesetting term for a large dot used to organize unnumbered lists or for ornamentation.
[ترجمه گوگل]Bullet: اصطلاح تنظیم عکس برای یک نقطه بزرگ که برای سازماندهی لیست های بدون شماره یا برای تزئینات استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Bullet: عبارت Phototypesetting برای یک نقطه بزرگ که برای سازماندهی فهرست های unnumbered یا زیور آلات مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The deed of transfer in terms of which the DME alienated the mineral rights defined these as certain 20 unnumbered base mineral claims.
[ترجمه گوگل]سند انتقال که بر اساس آن DME حقوق معدنی را بیگانه کرد، این موارد را به عنوان 20 ادعای معینی بدون شماره معدنی پایه تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]عمل انتقال در شرایطی که در آن the حقوق معدنی را بیگانه کرده بود، این موارد را به عنوان ادعاهای معدنی مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی شمار (صفت)
numerous, astronomic, astronomical, countless, myriad, innumerable, multitudinous, uncounted, populous, incomputable, umpteenth, umpteen, measureless, unnumbered

شماره گذاری نشده (صفت)
unnumbered

انگلیسی به انگلیسی

• not numbered, not specified by number; uncounted; innumerable

پیشنهاد کاربران

۱. بی شمار. خارج از شمار ۲. بدون شماره
مثال:
There are unnumbered stars in the sky.
ستاره های بی شماری در آسمان هست.
نامعدود. [ م َ ] ( ص مرکب ) بی حساب . بی شمار. ناشمار. بیکران . بی قیاس . بی اندازه . بسیار. || ناشمرده . ( ناظم الاطباء ) . شمرده ناشده : من چه گویم که گر اوصاف جمیلت شمرندخلق آفاق ، بماند طرفی نامعدود. سعدی .

بپرس