unmusical

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of musical.
متضاد: musical

جمله های نمونه

1. Lainey had a terrible voice, unmusical and sharp.
[ترجمه گوگل]لینی صدای وحشتناکی داشت، غیر موزیکال و تند
[ترجمه ترگمان]Lainey صدای مخوفی داشت که در آن خوانده می شد، و تند و تند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His voice was harsh and unmusical.
[ترجمه گوگل]صدایش خشن و غیر موسیقیایی بود
[ترجمه ترگمان]صدایش خشن و unmusical بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tom had a terrible voice, unmusical and sharp.
[ترجمه گوگل]تام صدای وحشتناکی داشت، غیر موزیکال و تند
[ترجمه ترگمان]تام صدای وحشتناکی داشت، در حال خواندن و تیز کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Search engine estimation is unmusical, can increase a spider only to music the distrustful degree to the website.
[ترجمه گوگل]تخمین موتور جستجو غیرموسیقی است، می تواند یک عنکبوت را فقط به موسیقی تا حد بی اعتمادی به وب سایت افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]تخمین موتور جستجو unmusical است، تنها می تواند یک عنکبوت را افزایش دهد تا درجه بی اعتماد به وب سایت را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They made a loud, unmusical noise.
[ترجمه گوگل]آنها صدای بلند و غیر موسیقیایی از خود راه دادند
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند و unmusical شروع به خواندن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even the best teacher cannot get an unmusical student past simple piano exercises.
[ترجمه گوگل]حتی بهترین معلم هم نمی تواند یک دانش آموز غیر موسیقیایی را از تمرینات ساده پیانو عبور دهد
[ترجمه ترگمان]حتی بهترین معلم هم نمی تواند از یک تمرین ساده برای پیانو استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The music becomes unmusical and the motions become less coordinated.
[ترجمه گوگل]موسیقی غیرموسیقی می شود و حرکات کمتر هماهنگ می شوند
[ترجمه ترگمان]موسیقی unmusical می شود و حرکات کم تر هماهنگ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I hope the article can offer a little reference in studying about improvement of students'aesthetic ability and quality whose major are unmusical among colleges.
[ترجمه گوگل]امیدوارم مقاله بتواند مرجعی کوچک در مطالعه ارتقای توانایی و کیفیت زیبایی شناختی دانشجویانی باشد که رشته آنها در بین دانشکده ها غیرموسیقی است
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که این مقاله یک مرجع کوچک در مطالعه درباره بهبود توانایی زیبایی شناسی دانشجویان و کیفیت آن ها ارایه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Music has the charm to soothe a savage breast, but not the unmusical one.
[ترجمه گوگل]موسیقی این جذابیت را دارد که سینه های وحشی را آرام کند، اما نه سینه های غیر موسیقیایی
[ترجمه ترگمان]موسیقی جاذبه دارد که یک سینه وحشی را آرام کند، اما نه آن unmusical
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Fleta always tended to emphasize a more percussive sound at higher volumes, which is a deficiency in the traditional design of the guitar generally, and it is fundamentally an unmusical thing.
[ترجمه گوگل]فلتا همیشه تمایل داشت بر صدای ضربه‌ای بیشتر در حجم‌های بالاتر تأکید کند، که به طور کلی نقصی در طراحی سنتی گیتار است و اساساً یک چیز غیر موسیقیایی است
[ترجمه ترگمان]The همیشه تمایل دارند که بر روی یک صدای percussive بیشتر در حجم بالاتر تاکید کنند، که نقص در طراحی سنتی گیتار به طور کلی وجود دارد، و اساسا یک چیز unmusical است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not skilled in music, lacking an ear for music; unmelodious, discordant

پیشنهاد کاربران

بی آهنگ_ ناکوک_ [صدای] ناهنجار_ گوش خراش_ ناموزون_ خارج [خواندن ترانه]
ناموسیقایی

بپرس