unmoral

/ənˈmɑːrəl//ˈʌnˈmɒrəl/

معنی: غیراخلاقی
معانی دیگر: رجوع شود به: amoral، غریب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unmorally (adv.), unmorality (n.)
• : تعریف: having no quality of or relationship to morality; amoral.

جمله های نمونه

1. It is unmoral to take advantage of the deformities.
[ترجمه گوگل]سوء استفاده از ناهنجاری ها غیر اخلاقی است
[ترجمه ترگمان]این unmoral است که از the استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most scientists believe their research to be unmoral, no matter what the results will be.
[ترجمه گوگل]اکثر دانشمندان معتقدند که تحقیقات آنها غیراخلاقی است، صرف نظر از اینکه نتایج چه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانشمندان بر این باورند که تحقیقات آن ها to است، مهم نیست که نتایج چه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That unmoral behaviour has hurt her reputation.
[ترجمه گوگل]این رفتار غیر اخلاقی به شهرت او لطمه زده است
[ترجمه ترگمان]این رفتار unmoral به شهرت او لطمه زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But, most of entrepreneurs in our country are unmoral, their unceasing scandals make enterprise be confronted with crisis of credit, confusion of social economy order and corrupt of moral fashion.
[ترجمه گوگل]اما اکثر کارآفرینان در کشور ما غیراخلاقی هستند، رسوایی های بی وقفه آنها بنگاه را با بحران اعتبار، سردرگمی نظم اقتصاد اجتماعی و فاسد مُد اخلاقی مواجه می کند
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از کارآفرینان در کشور ما unmoral هستند، رسوایی های مداوم آن ها با بحران اعتبار، سردرگمی نظم اقتصادی اجتماعی و فاسد شدن مد اخلاقی مواجه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Imagination is, of its very nature, unmoral.
[ترجمه گوگل]تخیل در ماهیت خود غیراخلاقی است
[ترجمه ترگمان]چنین تصوری، چنین تصوری، غیراخلاقی و غیراخلاقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is said true love exists only among women. Convince yourself of this with Female Lovers and accompany curious and unmoral couples on their first innocent lesbian experiences.
[ترجمه گوگل]می گویند عشق واقعی فقط در بین زنان وجود دارد خود را در این مورد با عاشقان زن متقاعد کنید و زوج های کنجکاو و غیراخلاقی را در اولین تجربه لزبین بی گناه خود همراهی کنید
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که عشق حقیقی فقط در میان زنان وجود دارد خود را با عاشقان زن متقاعد کنید و زوج های کنجکاو و unmoral را در اولین تجربیات همجنس باز خود همراهی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In spite of the blaming words that have been heaped upon Machiavelli for his unmoral teachings, he remains a significant figure in the history of political theory.
[ترجمه گوگل]علیرغم سرزنش‌هایی که به خاطر آموزه‌های غیراخلاقی ماکیاولی وارد می‌شود، او همچنان در تاریخ نظریه سیاسی چهره‌ای مهم باقی می‌ماند
[ترجمه ترگمان]با وجود این سخنان سرزنش آمیز که ماکیاولی را برای آموزه های unmoral بر او تحمیل کرده اند، در تاریخ نظریه سیاسی، شخصیت برجسته ای باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Is the education itself boosting the teacher more and more excellence, or making the progress of specialty ethics can't overstep some impediment by some crude systems and unmoral methods?
[ترجمه گوگل]آیا خود آموزش و پرورش تعالی معلم را بیش از پیش تقویت می‌کند یا باعث می‌شود پیشرفت اخلاق تخصصی نمی‌تواند از موانع برخی سیستم‌های خام و روش‌های غیراخلاقی عبور کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آموزش به خودی خود معلم را بیشتر و بیشتر ارتقا می دهد، یا پیشرفت اخلاقیات تخصصی را نمی تواند از راه برخی سیستم های خام و روش های unmoral تجاوز کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. According to work practice of copper raw materials inspection and the research, analyze, summarize on unmoral raw material in recent years.
[ترجمه گوگل]با توجه به رویه کاری بازرسی مواد اولیه مس و تحقیق، تجزیه و تحلیل، خلاصه کردن مواد خام غیراخلاقی در سال های اخیر
[ترجمه ترگمان]با توجه به کار کار بازرسی مواد خام مسی و تحقیق، تحلیل، به طور خلاصه در مورد مواد خام unmoral در سال های اخیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After the first blush of sin comes its indifference; and from immoral it becomes, as it were, unmoral, and not quite unnecessary to that life which we have made.
[ترجمه گوگل]پس از اولین سرخ شدن گناه، بی تفاوتی آن می آید و از غیراخلاقی، گویی، غیراخلاقی می شود و برای زندگی ای که ما ساخته ایم کاملاً غیر ضروری نیست
[ترجمه ترگمان]پس از این که نخستین سرخی گناه ناشی از گناه است، و از اخلاق فساد و غیراخلاقی به این زندگی که ما از آن ساخته شده ایم غیر ضروری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیراخلاقی (صفت)
amoral, unmoral

انگلیسی به انگلیسی

• having no moral standards, amoral; not being a question of morality

پیشنهاد کاربران

بپرس