unmonitored

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of monitored.

انگلیسی به انگلیسی

• not regulated, not supervised, not moderated

پیشنهاد کاربران

بدون نظارت
محافظت نشده - مراقبت نشده
دیده نشده
مترادف unseen

بپرس